حسن موسوی
در فوریه ۱۹۵۹ گروهی متشکل از ۹ کوهنورد عازم یک سفر زمستانی به کوه «اورال» روسیه شدند. مقصد آنها کوهی بود به نام «اوتورتِن» Otorten که در زبان «مانسی» Mansi یعنی: به آنجا نروید!
[ اعزای گروه کوهنوردان ]
سه مهندس مجرب همراهشان بود و بقیه دانشجو، و همه هم جوان بودند. مسنترینشان ۳۷ ساله بود. اینها یک مسیر پرزحمت دیگری را انتخاب کرده بودند. همه با تجربه بودند و افرادی با ارادههای قوی و مصمم. در چهارمین شب، هوای بد کوهنوردان را واداشت تا در قله منطقهای به نام «کلات سیاکل» Kholate Syakhal اردو بزنند، که در زبان «مانسی» یعنی: کوه مرگ!
جای بسیار غیرمطبوع و عجیب، و بسیار بسیار سختی برای ماندن بود. برف، سرما، باد سرد، با موجوداتی بسیار اندک در محیط. آنها تصمیم گرفتند که شب اول فوریه را در یک منطقهی باز بگذرانند، که خیلی هم دور از قلهی کوه نبود. نمیخواستند به جنگلی در یک و نیم کیلومتری منطقه برگردند، چون وقت زیادی میبرد و آنها روز را هم از دست میدادند.
[ وقتی ۹ کوهنورد به مقصد نرسیدند، تیم مامورین نجات ارتش شروع به جستجوی منطقه کرد ]
ده روز بعد، وقتی ۹ کوهنورد به مقصد نرسیدند، تیم مامورین نجات ارتش شروع به جستجوی منطقه کرد. آنها کمپ کوهنوردان را خالی یافتند. در حالی که چادر به شدت صدمه دیده بود. کارآگاهان اعلام کردند که چادر دچار پارگیهایی از داخل شده بود و به نظر میرسید که کوهنوردان با جوراب و پای برهنه فرار کردهاند.
[ نمایی از چادری که در ۲۶ فوریه ۱۹۵۹ یافته شد؛ به همراه جورابها و کفشها که در چادر بهجای گذاشته شده بود ]
[ چادر از داخل پاره شده بود و مشخص بود آنها سعی داشتند از چیزی که در داخل چادر به آنها حمله کرده بود فرار کنند ]
این چادر از داخل با چاقو پاره شده بود و کاملاً واضح بود که نه حیوان و نه کسی از بیرون به چادر حمله نکرده است. یعنی چیزی زمینی به آنها نزدیک نشده است. یک چیزی وادارشان کرده بود فرار کنند، بدون برداشتن هیچ لباسی، بدون هیچ لوازمی. رفتارشان طوری بوده که انگار گیج و منگ بودهاند.
کارآگاهان رد پاها را تا حاشیهی جنگل دنبال کردند. اما آنچه یافتند باور کردنی نبود. هر ۹ کوهنورد مُرده بودند. گروههای روسی آنها را پیدا کردند. به شکلهای مختلفی میشود گفت که نقص عضو شده بودند. بدنشان سوخته بود. بعضی از آنها دچار سم رادیو اکتیو شده بودند. در یک مورد، زبان یک کوهنورد مفقود شده بود. به شکلی غیرطبیعی پیر شده بودند. پوستشان نارنجی شده بود و موهایشان سفید شده بود.
[ اجساد یوری کریونیشنکو و یوری دوروشنکو که ۱.۵ کیلومتر دورتر از چادر کشف شد ]
[ جسد رستم اسلوبودین درحالی که با صورت به روی زمین افتاده و با برف پوشانده شده بود ]
چه چیزی میتواند این موضوع را توضیح بدهد؟
سه نفر از آنها چنان زخمی شده بودند که مثل کسی بودند که با یک ماشین مسابقه برخورد کرده باشد، فقط این جراحات داخلی بود. دندههایشان شکسته بود، مثل پوست تخم مرغ، بعضی از این صدمات به قلبشان هم وارد شده بود، اما هیچ اثری روی پوستشان نبود.
اینطور به نظر میرسید که یک فشاری مستقیما به همهی آنها وارد شده است. یک نیروی ناشناخته به آنها حمله کرده بود، و در حمله به کوهنوردان هم خیلی انتخاب شده عمل کرده بود. برفها و درختها و همهی چیزهای محیط دست نخورده مانده بود.
[ بدنشان سوخته بود ]
[ به شکلی غیرطبیعی پیر شده بودند ]
[ سه نفر از آنها چنان زخمی شده بودند که مثل کسی بودند که با یک ماشین مسابقه برخورد کرده باشد، فقط این جراحات داخلی بود ]
[ راست: جسد لیودمیلا دوبینینا – چپ: جسد الکساندر کولواتوف و نیکولای تیبو بریگنول ]
توضیح مقامات رسمی این بود که هر ۹ نفر از «هایپوترمی» (بیحرارتی) Hypothermia مردهاند. اما رییس تحقیقات، از امضای این گزارش سر باز زد، و به جای آن دست به یک استعلام زد.
[ تیم دیاتلوف در حال مطالعه نقشه منطقه ]
وقتی تحقیقات به وسیلهی مقامات رسمی آغاز شد، یکی از مسئولین آن، به سرعت از کار تحقیقات کنار گذاشته شد، چون او بسیار دقیق بود. و مقامات رسمی نمیخواستند این خبر منتشر شود.
مقامات بهترین تلاش خودشان را کردند تا روی همه چیز سرپوش بگذارند. در واقع اشاره کردن به آن ممنوع شد. در نهایت اجساد را در تابوتهایی ظاهرا از جنس «روی» دفن کردند تا کسی آنها را نبیند. اما به اندازهی کافی تحقیقات در کار بود و افرادی به اندازهی کافی شاهد بودند که چه اتفاقی افتاده و به شدت هم از آنچه که پیدا کردند حیرتزده بودند.
مثل تغییر رنگ اجساد پیدا شده، و چیزهایی دیگر که خبر آن منتشر شد. این یکی از اسرارآمیزترین موارد قتل در اتحاد جماهیر شوروی بود. واقعا قانع کننده است که این یک قتل بوده است. اما آنها با هیچ چیزی که ما میشناسیم کشته نشدند. آنها با یک نیروی ناشناختهای به قتل رسیدهاند.
سالها بعد، اعضای تیم جستجو لب به سخن گشودند. بر اساس شهادت آنها، در زمان وقوع این اتفاق، صفحهی چرخان یا جسم کروی نارنجی شکلی در هوا دیده شده بود. اینها مشاهدات بعضی از مردم محلی بود که اشیاء پرنده ناشناختهای را در شب کشته شدن کوهنوردها دیده بودند. ظاهراً ربط کاملاً روشنی در اینجا وجود دارد. جسم کروی خودش میتوانسته یک فرم حیات بوده باشد. جسم کروی میتوانسته یک کاوشگر فرازمینی بوده باشد.
[ موقعیت گذرگاه دیتلوف در روسیه ]
بر اساس تحقیقات انجام شده، در بخشهای مختلفی از تاریخ روسیه شمار زیادی از اجسام کروی همیشه در مناطق دور افتادهای مثل همینجا ظاهر شدهاند. بومیها میدانند که آنها وجود دارند؛ انگار که بخشی از زندگی هستند. خیلی به آن توجه نمیکنند و امیدوارند و دعا میکنند که «اجسام کروی آتشین» به آنها آزاری نرسانند. چون در طول اعصار، اغلب این برخوردها در همه جا صلحجویانه بوده است. اما هر از چندی مثل این یکی، یک اتفاق بدی میافتد.
[ آخرین فریم دوربین عکاسی گروه ]
چه چیزی ممکن است ۹ کوهنورد با تجربه را واداشته باشد کمپ خود را ترک کنند و برای نجات زندگیشان فرار کنند؟ و چه نیروی عجیبی توانسته بود چنین مرگ وحشیانهای را رقم بزند؟ آیا ممکن است که کوهنوردان همانطور که تئوریسینهای فضانوردان باستانی به آن معتقدند مورد حملهی فرازمینیها واقع شده باشند؟
فیلیپ ایمبرونیو Philip Imbrogno ستارهشناس و نویسنده در این مورد میگوید: «در طول تحقیقات سی و چند سالهی من، به خصوص پیرامون مشاهدات «یو.اف.او»، من فقط با چند مورد برخورد کردهام که در آن، «بیگانگان» در واقع مثل یک حیوان وحشی حمله کرده باشند. بعضی از این موجودات مجهز به چنگ و دندان بودهاند و توانستهاند روی مردم بپرند و آنها را خراش بدهند و روی آنها زخم ایجاد کنند. اما اغلب اوقات این برخوردهای خارجی یا موجودات ذکر شده، خواهان دور ماندن از انسانها بودهاند. تا هیچ برخوردی در کار نباشد.»
بیل برنز Bill Birnes نویسنده و محقق یوفولوژیست نیز در این رابطه میگوید: «ممکن است این یک اتفاق غیر عمد بوده باشد. شاید این اشیاء در حال کاوش در منطقهای بودهاند که این افراد در آنجا حضور داشتهاند و خسارتی ضمنی ایجاد کردهاند. شاید اصلاً قصد آزار انسانی را نداشتهاند. شاید به جای یک حمله، این قدرت انرژی آن اجسام بوده که باعث شده تا موجودی انسانی را ناگهان پیر کند، دچار سوختگی رادیو اکتیو و همه نوع امراض زیستی کُشندهی دیگری کرده باشد.»
فیلیپ ایمبرونیو عقیده دارد که: «گزارش «یو.اف.او» در جایی که این کوهنوردها در کوههای «اورال» و در «مکان مرگ» یا «به این منطقه وارد نشوید»، و یا هر اسم دیگری، اصلا تصادفی نیست. چون من فکر میکنم که بسیاری از «یو.اف.او»ها از یک دنیای حقیقی دیگری میآیند، از یک معبر دیگری. و شاید این منطقه معبر مهمی باشد.»
بر اساس افسانههای باستانی «مانسی» نام «کوه اموات»، همانجا که اجساد ناقص شده ۹ کوهنورد در آن پیدا شد، برگرفته از اتفاق مشابه دیگریست که در آن ۹ مرد «مانسی» در حال جستجوی بقایای یک سیل باستانی، مرده پیدا شدند.
آیا واقعا ممکن است که «مانسیها» و «هیئت کوهنوردی» توسط نیروهایی ماوراءالطبیعه مورد حمله و قتل واقع شده باشند؟
[ فیلم رمز عبور شیاطین (Devil’s Pass) که بر اساس ماجرای گروه دیاتلوف ساخته شده است ]
همچنین بخوانید: | معمای مریخ و سازههای اسرارآمیز آن | راز هزقیل نبی |