برای قرنها، بشر تصور میکرد که زندگی تنها در اینجا روی «زمین» وجود دارد. اما امروز بسیاری از دانشمندان در این که ما تنها نیستیم همعقیده هستند. عملاً تمامی تمدنهای بشری که تا کنون وجود داشتهاند به ما میگویند که ما در این جهان تنها نیستیم. در زمانی بسیار بسیار دور، موجودات فضایی به اینجا آمدهاند و در خلال یک دستکاری عمدی در ژنهای ما، ما شدیم «انسان». ما در تئوری، یک تمدن جهانی هستیم که موجودات فضایی در آن دخالت داشتهاند و انسانهایی هستیم که امروز میبینیم و احتمالاً زاییدهی ژنتیکی همین بیگانگان هستیم. اگر ما بازدیدکنندگانی داشتهایم، احتمالاً آنها همیشه اینجا بودهاند. میلیونها نفر در سراسر دنیا بر این باورند که ما در گذشته با موجودات فضایی ملاقات داشتهایم. اگر این باور حقیقی باشد چه؟ آیا این بیگانگان باستانی در شکل گرفتن تاریخ ما نقش داشتهاند؟ و اگر این طور بوده، چرا به اینجا آمدهاند؟ مأموریت آنها چه بوده است؟
| مترجم: الهام کاشی | تنظیم: حسن موسوی |
در بیستم ژوئیه ۱۹۶۹ مأموریت «آپولو ۱۱» (Apollo 1 1) به انجام رسید و دو انسان «نیل آرمسترانگ» (Neil Armstrong) و «باز آلدرین» (Buzz Aldrin) قدم به ماه گذاشتند. این اولین بار در تاریخ بود که موجودی خانه را ترک کرد و به سیارهای بیگانه قدم گذاشت. اما آیا این طور بود؟ آیا ما واقعاً اولین موجود در جهان بودیم که توانایی سفر به دنیایی دیگر را داشتیم؟ با توجه به وسعت جهان و میلیاردها سال زمانی که طی شد تا کهکشان ما به وجود آید، آیا دشوار است باور این که چنین اتفاقی در میلیونها سال پیش، برای هزارها بار تکرار شده باشد؟
دکتر بیل برنز: تئوری «فضانوردان بیگانه باستانی» فرض را بر این میگیرد که هزاران هزار سال پیش، و حتی ماقبل تاریخ، زمین میزبان فضانوردانی از دنیایی دیگر بوده است.
اما اگر این بیگانگان حقیقتاً به زمین سفر کردهاند، چرا؟ برای تحقیق آمدهاند؟ یا برای غارت؟ برای مطالعه؟ برای شکار؟ یا برای زایش؟ وقتی «آرمسترانگ» و «آلدرین» به تفحص پیرامون آنچه در اطرافشان بود پرداختند، دریافتند که ماه یک منطقهی بایر است. به نظر چیزی بیش از کویری حاوی سنگ و غبار نبود. اما در سال ۱۹۸۶ آزمایشات بیشتر نشان داد که سطح ماه در واقع حاوی مقادیر زیادی از «هیلیوم-۳» (Helium-3) و منبعی بسیار غنی از سوخت بدون آلودگی و بدون رادیواکتیو است. متخصصین برآورد کردهاند که یک شاتل فضاپیمای پر شده از این سوخت، میتواند همهی انرژی لازم ایالات متحده را برای سراسر سال تأمین کند. فقط فکرش را بکنید! ناوگانهای فضایی در جستجوی منابع طبیعی، ماه و سایر کرات را درنوردند. آیا این میتواند توضیحی برای این که چرا زمین میزبان و مقصد مسافرانی از جهانهایی دیگر بوده است، باشد؟
دکتر بیل برنز: با روباتهای استخراج کننده برویم بیرون از زمین، و بالاخره جستجوگران حفاری، معادن را حفاری کنند. عصارهی معادن را استخراج کنند. فضاپیماها بیایند سنگهای معدنی را بار بزنند و با خود برگردانند. اگر ما دلمان بخواهد چنین کاری را انجام دهیم، چرا فرازمینیها نخواهند؟
اما اگر حفاران بیگانه احتمالاً هزاران سال پیش از این به زمین آمدهاند، آیا شاهدی بر این مدعا وجود دارد؟ در جایی که امروزه «عراق» خوانده میشود، منطقهای آرمیده است که بنا به گفتهی مورخان «مهد تمدن» خوانده میشود. بین ۳۵۰۰ تا ۱۹۰۰ سال پیش از میلاد مسیح، این منطقهی حاصلخیز بین رودهای «دجله» و «فرات»، سرزمین «سومریان» (Sumerian) بوده است.
جورجیو سوکالوس: سومریان از اولین تمدنهایی بودند که اولین شهرها را با شبکهی خیابانی بنا کردند؛ میادین و خیابانها؛ شهری تقریباً مثل شهر نیویورک؛ که در آن شبکهی زاویهدار خیابانی دارید. سنگفرش ایجاد کردند، سیستم فاضلاب داشتهاند و با فرهنگ کشاورزی آشنا شدهاند.
سومریان همچنین اولین سیستم نوشتاری شناخته شده را اختراع کردند که با استفاده از الفبای میخی روی لوحههای گلی نقش بسته میشد. در قرن نوزدهم، باستانشناسان توانستند در خرابههای نینوا ۲۲۰۰۰ فقره از این لوحههای گلی را کشف کنند. پس از ترجمهی متون نوشتاری، شرح حکایات بسیاری بود که شبیه به داستانهای «انجیل یهودی-مسیحی» بودند.
دکتر آرتور هورن: همهی داستانهای متنوع اعم از «قصهی آفرینش»، «داستان سیل»، «قصهی آدم و حوا»، همه پیش از اینها متعلق به «سومریان باستان» بوده است.
در سال ۱۹۷۶ نویسنده «زکریا سیچین» (Zecharia Sitchin) ترجمهی خود از متون «سومری» را در یک سری مجموعه به نام «تاریخچهی زمین» (The Earth Chronicles) منتشر کرد. بنابر ترجمهی «سیچین»، لوحههای گلی نوعی از نسل بیگانه را توصیف میکند که به «آنوناکی» (Anunnaki) معروف بودهاند؛ و به زمین آمدهاند تا «طلا» استخراج کنند.
جورجیو سوکالوس: «زکریا سیچین» اساساً معتقد است که دلیل مورد ملاقات واقع شدن ما در گذشتهی دور این بوده است که سیارهی محل زندگی فضانوردان باستانی به «طلا» برای اتمسفر آن نیازمند بوده است و ظرفیت طلا در اتمسفر آنها به آخر رسیده بود؛ پس به زمین آمدهاند تا طلا استخراج کنند و به محل زندگی خود ببرند.
اما چرا «طلا»؟ چه خواص ویژهای در این فلز گرانبها وجود دارد که ممکن است آنقدر بااهمیت باشد که ارزش سفر کهکشانی را داشته باشد؟
دکتر مایکل دنین: من فکر میکنم طلا برای موجودات فضایی منبع مهمی بوده باشد، به همان شکل که برای ما هست. اگر اصلاً جامعهای شبیه ما بوده باشند، یکی از عمدهترین چیزهایی که باید کشف کرده باشند الکتریسیته بوده، و «طلا» واقعاً یکی از بهترین رساناها است. همین طور خاصیت چکشخواری آن و قابلیت آن برای جا گرفتن در سیمهای برق، استفاده از آن در اندازهای بسیار کوچک به عنوان عنصر تکواحدی، آن را به یک منبع تکنولوژی خارقالعاده تبدیل میکند. برای هر نوع فرم حیات که بتواند به این درجه از توانایی و استفاده از الکتریسیته و تکنولوژی که ما داریم رسیده باشد، یکی از هیجانانگیزترین جهات آن احتمالاً منبعی از انرژی است که بر اثر خاصیتی ویژه که به آن اثر ترموالکتریک میگویند؛ که میتواند حرارت را بگیرد و مستقیماً به الکتریسیته تبدیل کند. این میتواند کاملاً یک منبع خوب و بدون آلودگی انرژی باشد.
با ظرفیت ایجاد انرژی و انتقال حرارت، برخی از دانشمندان معتقدند که طلا همچنین میتواند عنصر گرانبهایی در ساختار فضاپیما باشد.
دکتر مایکل دنین: طلا در حقیقت اشعهی مادون قرمز را بازتاب میدهد. اشعهی مادون قرمز در واقع نوری است که سرخ نیست، بنابراین شما آن را نمیبینید، اما آن را میتوان با حرارت دچار فعل و انفعال کرد. تشعشع با مولکولهای شما تداخل میکند و آنها را وادار میکند که تندتر بلرزند، و شما میتوانید آن را به صورت گرما احساس کنید. بنابراین، یک حفاظ حرارتی بسیار عالی ایجاد میکند. چون قابلیت انعطاف دارد، میتوانید آن را بسیار نازک کنید. کار با آن بسیار آسان است و خاصیت ویژهای برای بازتابش داشته و حفاظ حرارتی است.
دیوید چیلدرس: تنها فلزی که واقعاً ماندگار است، طلا است. طلا فناناپذیر است. همهی طلاها از دوران باستان تا به امروز هنوز هم باقی هستند.
جورج نوری: اگر شما نگاهی به تئوری «زکریا سیچین» بیندازید که میگوید «ای.تی»ها از سیارهی دیگری در منظومهی ما به اینجا آمدند، که واقع در ۳۶۰۰ سال مدار بیضوی است، آنها مواد خود را از دست دادهاند، به خصوص «طلا» را که به دلایلی برای مصارف اتمسفر خود به آن نیازمند بودهاند.
اریک ون دانیکن: این موجودات فضایی ابتدا سیارهی ما را برآورد کردهاند، و ابزاری داشتهاند که بتوانند بفهمند کجای این سیاره میتوان مواد خام به دست آورد.
جورج نوری: با تجهیزات باورنکردنیای که آنها در اختیار داشتهاند، سیارهای را پیدا کردهاند که این ماده را در خود دارد و حاوی «طلا» است. پس تصمیم میگیرند که: به اینجا برویم و استخراجش کنیم. بنا بر این کاوشگران خودشان را به زمین میفرستند. ناگهان متوجه میشوند که به اینجا رسیدهاند و موضوعی قد علم میکند که بگویند: بله اینجا «طلا» زیاد است؛ ولی ما آن را استخراج نمیکنیم. چه کنیم؟ به کارگر نیاز داریم.
دکتر آرتور هورن: سرگذشتی که از سومریان به دست آمده این است که «آنوناکی»ها در جستجوی «طلا» بر روی زمین بودهاند و کارگران حفاری آنها شروع به شکایت میکنند که این کار سختی است؛ خسته شدیم. ما دیگر نمیخواهیم این کار را ادامه دهیم. بنا بر این، بعد از یک مشورت بزرگ، تصمیم میگیرند کارگر اولیهای خلق کنند که آن را «آدامو» (Adamu) نامگذاری میکنند.
جورج نوری: پس اینها به آنچه که در سیارهی ما هست چشم دارند، و آدمهای دو پا هم در اینجا حاضر هستند. پس به خودشان میگویند؛ البته اینها خیلی باهوش نیستند و به ما گوش نمیکنند، پس ما در اینها یک تغییر ژنتیکی ایجاد میکنیم.
دکتر آرتور هورن: آنوناکیها انسان را مثل برده خلق کردند.
بر اساس گفتههای «زکریا سیچین»، «آدامو» اولین انسان مدرن بوده است. «آدامو»ها توسط «آنوناکی»ها در ۴۵۰.۰۰۰ سال پیش بوجود آمدند، که «دی.ان.ای» آنها را با «دی.ان.ای» انسان بدوی مخلوط کردند.
اریک ون دانیکن: آنها یک سلول از یکی از پیشینیان ما گرفتهاند و این سلول را مصنوعاً تغییر دادهاند. کد «دی.ان.ای» را تغییر دادهاند. کاری که متخصصان ژنتیک ما همان را هر روز انجام میدهند.
لیندا مولتون هاو: این مطلب روی سنگها حک شده است. این چیزی نیست که ما از خودمان ساخته باشیم، بلکه بخشی از تاریخ سومریها است.
دکتر آرتور هورن: آنها معتقد بودند که خدایان به زمین آمدهاند و آنها را خلق کردهاند و آنها را بردهی خود کردهاند. آنها این موضوع را میدانستند. دربارهی دلیل انسان بودنشان یا هر چیز دیگری، باور فلسفی نداشتهاند.
جورج نوری: اگر شما تئوری «سیچین» را مبنی بر این که، انسان توسط «ای.تی»ها و به منظور بردگی و کارگری خلق شده، قبول کنید؛ ناگهان همهی اینها قابل فهم میشوند. حالا اگر به متون انجیل و آنچه که ممکن است اتفاق افتاده باشد مراجعه کنید، قصه «آدم» و «حوا»، بله البته، ممکن است که آنها فقط دو نفر در زمانهای بسیار دور در آغاز زمان بودهاند؛ ولی احتمالاً «آدم» و «حوا» اولین خقلت ژنتیکی انسان بودهاند.
مقایسهی نزدیکتر بین «کتاب عبری» و «متون سومری»، بسیاری از تشابهات را نشان میدهد. نه تنها در حکایتها، بلکه حتی در زبان آنها. «آدم» (Adam) در زبان عبری «مرد» است. «آدامو» (Adamu) در زبان سومریها به عنوان «اولین مرد» تعبیر شده است؛ بردهی «آنوناکی»ها. ،اما آیا لوحههای سومری نژاد این بیگانگان را هم شرح میدهد؟ نسلی که عملیات حفاری را در حجمی جهانی به انجام رساندند؟
هزاران کیلومتر دورتر، مدت زیادی نیست که در قاره آفریقا خرابههای حفاری «طلا» کشف شده است. بزرگترین مرکز آنها میتواند در آفریقای جنوبی پیدا شود، جایی که بر اساس گفتهی دانشمندان حفاریهایی در زمانی دور و حدود ۱۵۰.۰۰۰ سال پیش، انجام گرفته است.
جورج نوری: این حفاریها در منطقهای واقع شدهاند که حتی همین حالا هم طلا به وفور در آن پیدا میشود. بنابراین، خیلی محتمل است که آنها استخراجش کرده باشند. حالا سؤال دیگری هم هست و آن این که، از کجا بدانیم آنهایی که این کار را انجام دادهاند انسان نبودهاند؟ چرا باید بگوییم «ای.تی»ها این کار را انجام دادهاند؟
در بسیاری از زبانهای آفریقایی، لغت بومی برای «ستاره» یعنی «آورندهی دانش و روشنی». برخی از فرهنگهای آفریقایی معتقدند که موجودات فضایی دهها هزار سال است که زمین را مورد بازدید خود قرار دادهاند. افسانههای «زولو» (Zulu) دربارهی زمانی میگویند که «بازدیدکنندگانی از ستارهها» آمدند تا «طلا» و سایر منابع طبیعی را استخراج کنند. این حفاریها توسط بردههای واقعی و اولین مردم پدید آمده انجام شده است.
دیوید چیلدرس: گفته میشود که بعضی از حفاریها در آفریقای جنوبی صدها هزار سال یا بیشتر عمر دارند. اگر انسان این حفاریها را در هزاران سال پیش انجام نداده و فلزاتی تولید نکرده، پس ما ناچاریم نتیجه بگیریم که اینها موجودات فضایی بودهاند که آن را انجام دادهاند.
معادن بردگی بیگانه؟ مهندسی ژنتیکی انسان؟ برای باورمندان به تئوری فضانوردان باستانی، این تصورات قصههای توجیهی و یا افسانههای بچگانه نیستند، بلکه حقیقی هستند؛ و به شواهد دیگری از حفاری بیگانه در آن سوی دیگر دنیا و در قارهی آمریکا اشاره دارند.
«پرو» (Peru) از زمانهای دور به عنوان «سرزمین طلا» شناخته میشود. در دوران کهن حاکمان «اینکا» (Inca) خود را با آن مورد ستایش قرار میدادهاند. و وقتی جستجوگران اسپانیایی در قرن شانزدهم به آنجا رسیدند، کشتیهای پر از غنیمت خود را به اسپانیا فرستادند.
دکتر مایکل دنین: طلا کالای بسیار باارزشی بود، چون نادر بود. و به راحتی قابل تبدیل به جواهرات تزیینی و سکه بود. و اگر به «اینکا»ها توجه کنید، میبینید که این مردم از طلا برای مجسمههای سمبلیک خود استفاده میکردهاند. بسیاری از مردم هم فکر میکردند که این فلز مستقیماً از طرف «خدایان» آمده است. مردم فکر میکردند که طلا بسیار خالص و پر خاصیت است و باید شفا بدهد، و واقعاً در بعضی شرایط، طلای خالص را میبلعیدند. مطمئناً ما با پیشرفت باستانشناسی، کشفیات بیشتر و بیشتری داریم، و میتوانیم بفهمیم این چیزها در بین مردم چه کاربردی داشتهاند. به طور مثال شواهدی هست که میگوید مردم باطریهای اولیه داشتهاند، و این مورد مصرفی بوده برای طلا که در این مورد به خاطر خواص الکتریکی و رسانا بودنش بسیار کارآمد است.
پس نباید یافتن شواهد باستانشناسی از حفاریهای باستانی دور از انتظار باشد. اما برخی از این مناطق که اخیراً کشف شدهاند، پنجاه هزار سال قدمت دارند.
جورج نوری: در همهی نقاط در «پرو» آنچه را که میتواند بقایای عملیات حفاری دوران کهن باشد را میتوان دید. آنجا هست. و بعضی از آنها هزاران متر عمق دارند.
دکتر مایکل دنین: حفاری طلا بسیار آسان است. با این که از طرف دیگر عنصری نادر است. بسیاری از تکنیکهای رایج را مردم باستان مورد استفاده قرار میدادهاند و بعضی از آنها حتی امروزه هم مورد استفاده هستند. در بسیاری از این تکنیکها، از آب استفاده میشود تا خاک آن شسته شود. گرم و سرد کردن هم طلا را از جای خود در میآورد.
علاوه بر طلا، نواحی باستانی دیگر در پرو شاهدی هستند از این که زمانی برای به دست آوردن «کوارتز» (Quartz)، «هماتایت» (Hematite) و «خاک سرخ» (Red Ochre) حفاری شدهاند.
دکتر مایکل دنین: استفادههای مختلفی دارند. «کوارتز» به شکلی باورنکردنی فراوان است. در اصل «دیاکسید سیلیکون» (Silicone Dioxide) است؛ و تقریباً شبیه شیشه است. مادهی عالی و سختی است اما میتواند به مصنوعات زیبا هم تبدیل شود. شما میتوانید مجسمههایی از کوارتز بسازید. احتمالاً پیش از کشف مواد معدنی دیگر و طلا، میتوانستید از آن به عنوان پول استفاده کنید. اما «هماتایت» و «خاک سرخ» ارزش بیشتری دارند، چون حاوی اکسید آهن هستند. به خصوص «خاک سرخ» که به عنوان رنگدانه پر اهمیت است. شما به محض این که شروع به رنگ کردن میکنید، حتی در نقاشیهای غاری، یا هر کار هنری دیگری، نیازمند این هستید که رنگ بسازید، و ساختن رنگ میتواند مسئلهی بغرنجی باشد، و اینجاست که «خاک سرخ» بهترین منبع برای این کار است.
همچنین در «پرو» خطوط معروف «نازکا» (Nazca) را داریم. در حالی که منشأ این ترسیمات باستانی خود یک معما است، اما منطقهای که این خطوط در آن واقع شدهاند اشاره بر آن دارد که حفاری بزرگی در این منطقه و احتمالاً حدود صدها قرن پیش، انجام گرفته است.
جورجیو سوکالوس: در «نازکا» تمام قلهی کوه برداشته شده است. همهی اینها نیازمند ماشینآلات بوده است. منظورم هم یک چرخ کوچک دستی و سیخ نیست؛ من دربارهی ماشینآلات پیچیده حرف میزنم. چون ما هم امروزه به ماشینهای پیچیدهای نیاز داریم تا بتوانیم چنین کارهای بزرگی را به انجام برسانیم.
آیا دشت هموار واقع در بیابان «نازکا» میتواند شاهدی بر یک عملیات حفاری عظیم بوده باشد که صدها هزار سال پیش شکل گرفته است؟
جورجیو سوکالوس: هر کس با یک فضاپیما به اینجا بیاید «نازکا» مثل یک فانوس دریایی به سوی خود جلبش میکند. مثل یک فراخوان: بیا اینجا. چون به محض این که به «نازکا» میرسید، با علامتهای زمینی برخورد میکنید. جایی که همه نوع مواد معدنی خام در یک نقطهی معین در حد بسیار بسیار فراوانی پیدا میشود.
جورج نوری: من فکر میکنم خطوط «نازکا» نشانهی جستجوی طلا نیستند، بلکه نشانهی نوعی ارتباط برقرار کردن با «ای.تی»ها یا «خدایان» از بالا است.
با وجود مباحثات بسیار، یک چیز بدیهی است، و آن این که؛ خطوط و علایمی که در این محدوده قرار دارند، علایم طبیعی نیستند. در حالی که دانشمندان و نظریهپردازان فضانوردان باستانی هنوز هم بر این که چه کسی یا چه چیزی «خطوط نازکا» را ایجاد کرده توافقی حاصل نکردهاند، اما هر دو در یک چیز همنظر هستند، و آن این که؛ منطقهای واقع در درهی «پیسکو» (Pisco Valley) در «پرو» که آن را «نوار حفرهها» (Band of Holes) مینامند، یک معمای کامل است.
جورجیو سوکالوس: در کوههای «پرو»، ما پدیدهای را میبینیم که به آن «نوار حفرهها» میگویند؛ که نواری از حفرههایی است که در منطقهی کوهستانی حفر و یا کنده شدهاند.
دکتر رابرت شاک: حفرههایی کمعمق هستند که در زمین کنده شدهاند و تفاسیر زیادی دربارهی آن هست. بعضی میگویند که مربوط به شکارچیان عتیقه است که به دنبال زیرخاکیها بودهاند. بعضی از مردم فکر میکنند که ماشینی از اینجا عبور کرده، مثلاً برای تعیین مرز و قلمرو. بعضی دیگر فکر میکنند که اثر نوعی عملیات حفاری سیستماتیک است.
اریک ون دانیکن: آنها به مواد معدنی احتیاج داشتهاند. میتوانسته طلا، نقره یا اورانیوم باشد، یا هر چیز دیگری. آنها به دنبال چیزی بودهاند و چیزی مثل مته را پایین فرستادهاند؛ میتوانسته روبات باشد. ولی نه! این کار موجودات فضایی است. این روباتها در امتداد سطوح عبور کردهاند و مواد معدنی خام را اندازهگیری و جمعآوری کردهاند، و دوباره هم ناپدید شدهاند.
حفرهها حدود یک متر از هم فاصله دارند، و ۱.۸۰ تا ۲ متر عمق آنها است؛ در حالی که تعداد آنها هزارها عدد است.
دکتر مایکل دنین: اغلب ما سازههای معمولی مثل این را میبینیم و برداشتمان این است که کسی یا یک موجود هوشمندی آن را ایجاد کرده است. اما مثالهای فراوانی در طبیعت وجود دارند که در مقیاس بزرگی اتفاق میافتند و به آن «الگوی ساختاری» میگویند. مقیاس کوچک آن را در حیوانات میبینید. به گربهی وحشی و گورخر نگاه کنید؛ گربهی وحشی لکهلکه است، و گورخر راهراه است. حیرتانگیز این که در مقیاسهای زمینشناسی، روندهای مشابهی که لکههایی روی گربهی وحشی ایجاد میکند، میتواند زمین را دندانهدار کند و مناطقی را ایجاد کند که شبیه حفره به نظر بیایند. این روند در مقیاس زمینشناسی زمان درازی میبرد، ولی ما زمان درازی را پشت سر گذاشتهایم و شاید اینها بقایای چنین روندی باشند.
اغلب باستانشناسان معتقدند که این حفرهها برای انبار کردن گندم بوده است. اما نظریهپردازان فضانوردان باستانی این ایده را رد میکنند.
جورجیو سوکالوس: این یک معما است، چون چطور ممکن است کسی که مغزش درست کار میکند برود و این همه حفره را حفر کند؟ به چه منظوری؟ یک ایدهی فریبندهی دیگر دربارهی «نوار حفرهها» این است که شما فقط میتوانید آن را از بالا ببینید. وقتی پایین هستید، تنها چیزی که میبینید، حفرههاییست که در زمین ایجاد شدهاند و واقعاً مفهوم بخصوصی ندارند. اما وقتی در هوا هستید، یک نوار طولانی با حفرههایی جدا از هم میبینید، که این امکان را به شما میدهند تا پیغامی به وسیلهی آن ایجاد کنید که تنها از هوا قابل دیدن است.
اما اگر بیگانگان باستان به زمین آمدند تا طلا پیدا کنند، چرا اینجا را ترک کردند؟ طلای بسیاری هنوز باقیست؛ درست به اندازهی سایر مواد معدنی باارزش دیگر. آیا ممکن است که عملیات حفاری باستانی در جهت پایان مهمتری بوده باشد؟ یا شاید مأموریت حقیقی بیگانگان روی زمین، شکار بزرگترین طعمه، یعنی «انسان» بوده است؟
در «آلاموسا» (Alamosa) واقع در ایالت «کلورادو» و در هفتم سپتامبر ۱۹۶۷ وقتی یک اسب سه ساله به نام «اسنیپی» (Snippy) گم شد، مالک اسب متوجه شد و شروع به جستجو برای یافتن اسب کرد. جستجوهای آنها به کشفی مهیب و معماوار منجر شد. جسد «اسنیپی» تقریباً مثل یک جراحی، ناقص شده بود. آزمایش بر روی جسد نشان داد که پوست و خون او با دقت بیرون کشیده شده و قلب و مغز مفقود شده بود و رایحهای مثل «فورمالدئید» (Formaldehyde) از بقایای آن به مشام میرسید. تکهبرداریهای بعدی نشان داد که مایع ستون فقرات جسد کشیده شده است. مرگ «اسنیپی» همهی جامعه را شوکه کرد و در هالهای از ابهام باقی ماند؛ حتی تا به امروز. از آن زمان تا کنون، پنجاه هزار مورد مشابه دیگر نیز در سراسر دنیا گزارش شد، که اغلب احشام بودند.
دکتر توماس بلارد: اما تا اواسط سال ۱۹۷۰ ناقص شدن دامها به «یو.اف.او»ها ربط داده نشد. گلهداران وقتی با احشام خود مواجه میشدند که روز قبل سالم و زنده بودند و ناگهان مرده بودند، متحیر میشدند؛ در حالی که بدنشان به روشی غیرطبیعی بریده شده بود. بخشهای بخصوصی از بدن طوری بریده شده بود که تقریباً مثل جراحی به نظر میرسید.
«لیندا هاو» (Linda Howe) تهیه کنندهی تلویزیون و محقق «یو.اف.او»، ۳۰ سال است که معمای قطع عضو حیوانات را دنبال میکند.
لیندا مولتون هاو: من شروع کردم به جواب آخر برسم، که بالاخره چه به سر این حیوانات آمده است؟ اسبها، گاوها و سایر حیوانات اهلی بودند که با همین روش قطعشدگی عضو و بیخون پیدا شدند. قانون اجرایی آن را ناقص کردن حیوانات نامید. ۲۶۶ عکس پولاروید از سوژههای بسیار زیادی موجود است، و اولین چیزی که احساس کردم، عصبانیت بود. بعد از آن نگران شدم، و بعد هم ترسیدم. بعد با کلانتر به صحبت نشستم و او به من گفت: «لیندا» ما با یک بیماری غارتگر و یا پنجههای شیطان روبرو نیستیم، با موجوداتی روبرو هستیم که از فضا میآیند.
دکتر توماس بلارد: چند توضیح وجود دارد که چرا فضاییها میخواهند دامها را جراحی کنند. یکی این است که آنها به دنبال غذا میگردند؛ یکی دیگر این که آنها به دنبال اطلاعاتی دربارهی اورگانیزم ستون فقرات هستند؛ یک توضیح دیگر میتواند این باشد که آنها به دنبال نوع بخصوصی از مواد ژنتیک به منظور خاصی هستند.
لیندا مولتون هاو: نزدیکترین توضیحی که من تا به حال به آن رسیدهام، از مردی بود که اطلاعات بسیار دقیق و مشاهدات شخصی در این باره داشت. از موجوداتی غیرانسان که در محل کار خود در یک بخش دولتی مشاهده کرده بود. او به من گفت: «لیندا» بهترین جوابی که من میتوانم به تو بدهم این است که این «فصل برداشت ژنتیکی» است. اما به محض این که شما میگویید «فصل برداشت ژنتیکی»، سؤال بزرگتری خودنمایی میکند. چرا یک فصل برداشت ژنتیکی از «زمین»؟ چه چیزی قرار است با این «فصل دروی ژنتیکی» ساخته شود؟ که به کجا برسد؟
پاسخ به این سؤالات ممکن است در دوران باستان یافت شود. در غریبترین تجربهای شبه «فرانکشتاین»ی (Frankenstein) که ما در تمدنهای گذشته آن را انجام دادهایم.
جورجیو سوکالوس: ما متون باستانیای از مصر در اختیار داریم که به طور واضح میگویند که «خدایان» این موجودات خیالی را، این موجودات ترکیبی یا پیوندی را، خلق کردهاند. نقاشیهایی را میتوانید ببینید که در آنها بدن انسان را با سر بریده دارید و لولهای سرخ رنگ که از آن بیرون میآید، و درست در کنار آن، سر یک حیوان را دارید، و تصویر بعدی، چون این تصاویر تقریباً مثل تصاویر کامیک استریپ هستند، در تصویر بعدی، شما بدن همان انسان را با سر حیوانی که به گردن انسان وصل شده میبینید.
به شکلی باورنکردنی، مثالهای عجیب از انسانهای پیوند حیوانی، حتی به زمانی کهنتر از مصر باستان میرسند.
جورجیو سوکالوس: بر اساس گفتهی اغلب باستانشناسان، «سومر» (Sumeria) اولین تمدن نوع بشر بوده است. و بخش جالب توجه این واقعیت است که، اولین نوشتههای آنها به این موجودات عجیب و غریب به نام «آنوناکی» اشاره دارد، که از آسمان نازل شده بودند. آنوناکی یعنی «آنها که از آسمانها آمدند».
آیا هیچ گونه شواهد فیزیکی هم از این «انسان-حیوان»های دورگه وجود دارد؟ اگر هست، آیا ما نباید بقایای اسکلت آنها را مییافتیم؟ پاسخ، شاید در «سقاره» (Saqqâra) مصر، محل استقرار کهنترین هرم یافت شود. در سال ۱۸۵۱ محقق برجسته و مصرشناس فرانسوی «آگوست مرییت» (Auguste Mariette) گور عمیقی یافت که به گاو نر مقدس «آپیس» (Apis) اختصاص داده شده بود. در درون مقبره، دو سنگ قبر مهروموم شده و دست نخورده وجود داشت؛ اما وقتی «مرییت» آنها را گشود، محتوای آن شوکه کننده بود.
جورجیو سوکالوس: سنگ قبرها را برداشتند و گاوی در آن ندیدند. به جای آن، یک تودهی سیاه رنگ پیدا کردند که به آن «قیر» یا نوعی از آسفالت میگویند. و در درون این تودهی متعفن، خردههای استخوانی از هفت نوع حیوان مختلف که کاملاً له شده بودند پیدا کردند. بر اساس متون کهن، نوعی هیولا در زمان مصریان وجود داشته، و کسی نمیداند؛ شاید کاهنان مردم را تشویق کردهاند تا این موجودات را نابود کنند، یا آنها را تکهتکه کرده، استخوانهایشان را له کرده و آنها را در درون این تودههای متعفن و در زیر پوششی به وزن ۸۰ تن بگذارند. منظور من این است که ما میتوانیم بقایای مومیایی هر حیوانی را در سراسر مصر پیدا کنیم. اما اینجا تابوتی را پیدا کردهایم که حاوی استخوانهایی له شده است. آیا این به معنای آن نیست که مصریان باستان نمیخواستهاند این موجودات هرگز بعد از مرگشان دوباره برگردند؟
البته اغلب باستانشناسان و دانشمندان معتقدند که داستانهای کهن یونان و مصر دربارهی حیوانات و انسانهای پیوندی تنها محصول تخیلات و تصورات است. ولی آیا این طور است؟
فیلیپ کوپنز: دورهای در سلسلهی باستانی مصر وجود دارد که در آن این نیمهخدایان حکمرانی میکردهاند. ما هیچ بقایای انسانی پیدا نکردهایم. نمیدانیم اینها که بودهاند. اما حداقل شواهدی را در اختیار داریم که مصریان باستان بر این باور بودهاند که آنها حکمرانان مصر بودهاند. اما این که اینها انسانهایی مثل من و شما بودهاند یا چیز دیگری و یا این که موجودات پیوندی بودهاند، ما هیچ نمیدانیم.
ادامه دارد…
این مقاله در ۳ قسمت تهیه شده است: | قسمت اول | قسمت دوم | قسمت سوم |