اما تنها ظرافت برش بناهای سنگی نیستند که معماهای عجیب خاورمیانه هستند. مهندسان متخصص داستان «انجیل» دربارهی مهاجرت اسراییلیها از مصر را هم به آزمایش گذاشتهاند. این که آنها چگونه در مدت ۴۰ سال در بیابان زنده ماندند!؟ آیا آنها ماشینآلات پیچیدهای با تواناییهای خارقالعاده در اختیار داشتهاند که از آن نه برای ساختن چیزی، بلکه برای نجات خودشان استفاده کردهاند؟
در کتاب مقدس عبری «سوره هجرت» آمده است که چگونه مردم «یهود» به عنوان برده از زندگی در مصر در رنج بودند. سپس در یک زمانی در قرن چهاردهم قبل از میلاد، فرعون عصر از ازدیاد نسل آنها نگران شد و دستور داد تا همهی فرزندان اول یهودیهای ساکن مصر را بکشند. مادری در تقلا برای نجات جان پسرش، فرزندش را در سبدی روی رودخانه نیل رها میکند. بچه به دست خانوادهی فرعون از آب گرفته شد و نامش را «موسی» گذاشتند و او را مثل سایر اعضای خانواده بزرگ کردند. به عنوان یک فرد بالغ «موسی» متوجه هویت اصلی خود شد و از «فرعون» خواست تا یهودیها را آزاد کند. وقتی «فرعون» تقاضای «موسی» را رد کرد، «موسی» به یهودیها کمک کرد تا از مصر فرار کنند.
تاریخشناسان بر این باورند که «موسی» و مردمش از «دریای سرخ» گذشتهاند و به سوی «صحرای سینا» رفتهاند. بر اساس متون کهن، خداوند قوم یهود را به دلیل پرستش بُت مورد غضب قرار داد و پیش از این که بتوانند قدم به اسراییل بگذارند، وادارشان کرد برای مدت ۴۰ سال در صحرا سرگردان بمانند. انجیل میگوید که در طی این دوره اسراییلیها با تغذیه از «یک منبع غذایی» به نام «مائده» (Manna) زنده ماندند. اما «مائده» چیست؟ غذایی که به صورت طبیعی و به وفور یافت شود و «خدا» آن را فراهم کرده باشد؟ یا آن طور که برخی معتقدند، چیز دیگری است!؟
تئودور پارفیت: در انجیل آمده است که چگونه اسراییلیان از مصر، جایی که در آن بردگی میکردند، به سرزمین موعود رسیدند. آنها باید از صحرای سینا عبور میکردند، و به صورت بدیهی عنوان میکند که تعدادشان زیاد بود و زایش کمی داشتند، چرا که در صحرا بودند و آذوقه کم بود. در این شرایط، با دخالت خدا، «مائده» از آسمان نازل شد و این نوعی «بذر» بود که به وسیلهی باران بر صحرا بارید. آنها روز بعد این بذرها را جمعآوری کردند و از آن غذا تهیه کردند. و تنها در روز جمعه سهمشان دو برابر میشد؛ زیرا در روز شنبه، روز «سبت» (Sabbath) غذایی نازل نمیشد.
در حالی که کتاب مقدس عبری نمیتواند شرح مشخصی از «مائدهی آسمانی» را ارایه دهد، اما متن کهن عبری دیگری، «زُهار» (Zohar)، آخرین کلید را به دست ما میدهد. «زُهار» یک مجموعه از روایات روحانی از تفاسیر تورات و کانون باورهای اسطورهای «کابالا» (Kabbalah) است که در قرن ۱۳ میلادی به تحریر درآمده است. «زُهار» تهیه کنندهی «مائده» را «یگانهی دوران» (Ancient of Days) مینامد. اما «یگانهی دوران» چیست؟ یک انسان؟ یک خدا؟ یا چیز دیگری است؟
جورجیو سوکالوس: این متن قدیمی، از اندازههای مختلف مغز میگوید، از سطوحی در اندازههای مختلف و با لولههایی مختلف و منابع متفاوت نور. متخصصین الهیات معتقدند که این توضیح «خدا» است. هر چه که هست، وقتی به آن از دیدگاه مدرن نگاه کنیم، آنچه که در «زُهار» شرح داده شده لزوماً یک هیئت الهی نیست، بلکه بیشتر نوعی ماشین است.
تحت تأثیر این اطلاعات، دو مهندس برق «جرج سَسون» (George Sassoon) و «رادنی دِیل» (Rodney Dale) از توضیحات تشریحی «یگانهی دوران» برای طراحی آنچه که آن را «ماشین مائده» نامیدند، استفاده کردند.
رادنی دیل: این واقعاً نمودار کلیدی «ماشین مائده» است که ما آن را از روی متون کهن ساختیم. برای مثال قسمت جلویی دهان است که در واقع ورودی هواست که بر اساس شرحیات «تنفس حیات» نام دارد. هوا در این لوله بالا میرود و به عنوان مغز «یگانه دوران» است، اما در واقع، محفظهی تقطیر است، و درحالی که داریم دربارهی دریای عظیم و ریش بلند و غیره صحبت میکنیم، همزمان توانستیم مواضع همخانواده را نیز پیدا کنیم و وضوح ماشین را به اجرا در آوریم و ما به چیزی دست پیدا کردیم که از نظر زیستشناسی، قابل ادامه حیات است.
پیتر فیبگ: ماشین، رطوبت صبحگاهی را گرفت و آن را در بخشی که شبیه یک گنبد رشته رشته بود متراکم کرد. از اینجا به بعد با کشت جلبک همراه میشود. کشت جلبک با انرژی تغذیه شد، درست مثل یک نور قوی لیزر به منظور سرعت بخشیدن به رشد.
رادنی دیل: البته نیاز به انرژی برای رشد گیاه لازم است و ما آن را فراهم کردیم. آن را یک راکتور کوچک اتمی فرض کردیم که میتواند هم حرارت و هم نور ایجاد کند.
پیتر فیبگ: «ماشین مائده» وسیلهای بسیار خطرناک است. ما احتمال میدهیم که راکتور تولید کنندهی انرژی این ماشین در «تابوت عهد» قرار داشته باشد.
جورجیو سوکالوس: ما چندین مرجع در انجیل داریم که هر کس به تابوت عهد نزدیک میشد و نمیدانست چگونه با آن کار کند، تکهتکه میشد تا بمیرد. و گاهی مردم پس از این که درب تابوت را باز میکردند، شروع به از دست دادن ناخنها و موهایشان میکردند. پس ما دلایلی از وجود نوعی تشعشع رادیواکتیو داریم که در ارتباط مستقیم با «تابوت عهد» بوده است. بنابراین «تابوت عهد» محفظهی نگهداری ماشین موجودات فضایی بوده که در دوران ۴۰ سال آوارگی اسراییلیان در صحرا به آنها داده شده است.
«ماشین مائده» قائدتاً باید تولید کنندهی یک منبع بسیار مغذی از «جلبک سبز» یا «کلروفیل» به عنوان منبع تغذیه بوده باشد. یک تئوری دیگر نیز توسط دانشمندان امروز ارایه میشود.
رادنی دیل: ما متوجه شدیم که این کار در واقع در زمینهی سفرهای فضایی امروز اجرا میشود؛ جلبک سبز یا کلروفیل در مخزنهایی کشت میشوند و منبع غذایی کسانی است که در ادوات بسته در فضا زندگی میکنند و آنها را زنده نگه میدارد.
مطالعات پژوهشی انجام شده توسط «ناسا» در سالهای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ نشان داد که زندگی انسان میتواند با مصرف دورههایی زمانی تنها از کلروفیل جلبک سبز دوام بیاورد؛ بدون استفاده از هیچ چیز دیگری! اگر این ممکن باشد که فضانوردان با جلبک زنده بمانند، آیا اسراییلیها هم همین کار را انجام دادهاند؟
پیتر فیبگ: «ماشین مائده» دستگاهی حساس بوده و برای این که بتواند به درستی عمل کند، باید هفتهای یک بار تمیز میشده است. در یک روز معین، ماشین از هم باز و تمیز میشده است. پس احتمال دارد که این روز «سبت» در واقع از تمیز کردن این ماشین منشأ گرفته باشد.
رادنی دیل: البته یک نظریه که میتواند جلب توجه کند این است که با وجود این که آنها میدانستهاند چگونه به این ماشین رسیدگی کنند و «مائده» از آن به دست بیاورند، اما یک روز ماشین از کار افتاده و دیگر کار نکرده و این دلیل آن است که آنها از صحرا خارج شدند.
اما اگر اسراییلیها برای نجات خود به «ماشین مائده» وابسته بودهاند، آن را از کجا به دست آوردند؟ برخی بر این باورند که ضمن مهاجرت آن را از مصریها دزدیدهاند. برخی دیگر مشکوک به این هستند که موجودات فضایی آن را به عنوان رفتاری انسانی به آنها بخشیدهاند تا مانع از گرسنگی آنها در صحرا شده باشند. در هر دو صورت، پاسخ مثل «تابوت عهد» در تاریخ گم شده است. امروزه دانشمندان با موفقیت پیشگام روشی هستند که در آن مادهای با پروتئین بالا با استفاده از انرژی خورشیدی، بخار آب و جلبک کلروفیل تولید میشود. آیا این میتواند یک کپی از تکنولوژی بیگانگان هزاران سال پیش باشد؟
جورجیو سوکالوس: آنها واقعاً یک ماشین ساختهاند! ماشینی بر اساس کشت جلبک و چیزی فراتر از غذا تولید کردهاند. و ما میتوانیم تکنولوژی مشابهی را در شرحیات «زُهار» ببینیم. آیا تاریخ خود را تکرار میکند؟
رادنی دیل: یکی از سؤالات بزرگ ما این است که: این ماشین از کجا آمده است؟ و نظر من این است که دو پاسخ به این سؤال وجود دارد. یا در زمین ساخته شده، که یک نظریهایست که من نمیتوانم به آن صحه بگذارم. پاسخ دوم البته میتواند این باشد که از جایی در فضا آمده باشد. این یک خیزش تخیلی است ولی به هر حال بخش جالب آن این است که در واقع شیوهی تولید غذا در این ماشین شیوهای است که تنها در «فضاپیما» به کار میرود.
اگر دنیای باستان توانسته است «ماشین مائده»، «ماشینهای اره چندین متری» و «هواپیماهای پیچیده» تولید کند، منبع انرژی همهی این تکنولوژیها چه بوده است؟ پاسخ ممکن است درست مقابل چشم ما پنهان باشد. از همهی بناهای باستانی سراسر دنیا احتمالاً هیچکدام اسرارآمیزتر و استوارتر از «هرم بزرگ جیزه» نیستند. هرم بزرگ مصر با ارتفاع ۱۴۳ متر به عنوان بلندترین بنا در جهان قلمداد میشد، تا زمانی که برج ایفل در سال ۱۸۸۹ به اتمام رسید. اما در حالی که دیوارها و زمینهای هرمها و معابد دیگر پر از توضیحات هیروگلیف دربارهی کاربرد آنها است، اما «هرم بزرگ» حتی یک علامت هم ندارد. وظیفهاش چه بوده است؟ چرا ساخته شده است؟ و چه اسراری در درون آن نهفته است؟
رابرت باوال: هیچکس نتوانسته طراحی داخلی این هرم را توضیح دهد. فقط میتوانیم بگوییم که بر اساس منطق ما، اصلاً با عقل جور نیست. شما با راهروهایی باریک مواجه هستید که باید در آنها خم شوید. با راهروهای بزرگی مواجه میشوید که ۹ متر طول دارند. دخمههایی دارید که از گرانیت ساخته شدهاند، در حالی که در این منطقه اصلاً گرانیت وجود ندارد و باید گرانیت را از ۹۶۵ کیلومتر دورتر برایتان حمل کنند.
جورجیو سوکالوس: اینجا واقعاً یک منطقهی ناشناخته است. نه حتی یک توضیح. نه حتی یک خط هیروگلیف. هیچ چیزی نیست! فقط وجود دارد.
کریستوفر دان: بعضی معتقدند که اینجا یک معبد بوده، یا نوعی دفتر کار مخصوص که مردم میتوانستهاند در آن با شاه ملاقات کنند و در محل مخصوص شاه، تعالیمی را فرا بگیرند. روایاتی دربارهی افرادی که وارد هرم میشدند هست که آنها کاملاً در حال لرزه از آنجا بیرون آمدهاند، چرا که تسخیر شده بودند.
فیلیپ کوپنز: مصرشناسان بر این باورند که اهرام به منظور دفن فرعونها ساخته شدهاند. مشکل پذیرفتن این وجه ماجرا این است که در حقیقت تا کنون حتی جسد یک فرعون هم در داخل یک هرم پیدا نشده است. حتی زمانی که هرم بزرگ کاملاً مهروموم بود، یک دزد مقبره هم وارد آن نشده بود.
رابرت باوال: مصر شناسان میگویند برای پنهان کردن جسد، خُب پس چرا دربارهاش تبلیغ کردهاند؟ منظور این است که، در این منطقه تا کیلومترها هیچ چیزی به جز اهرام دیده نمیشود و تا امروز شما فکر میکنید که در عصر مدرنیته با همهی دانشی که داریم باید تا به حال قادر به توضیحی برای این هرم بوده باشیم. ولی ما نمیتوانیم این هرم را توضیح دهیم.
مهندس متخصص «کریستوفر دان» از سال ۱۹۷۰ در کار نوعی جستجوی شخصی برای گشودن راز هرم بزرگ بوده است. بر اساس گفتههای او، نشانههای بخصوصی در طرحها و ساختار این بنای عظیم هست که میتواند پاسخگوی چرایی ساخت آن باشد.
کریستوفر دان: وقتی به هرم بزرگ نگاه میکنید و فرهنگی که آن را ساخته است میبینید که بینظیر بودهاند، مهندسانی بینظیر. در واقع بسیاری از مهندسان امروز میگویند که قادر به ساخت آن نیستند، در حالی که فرض این است که این بنا ۴۵۰۰ سال پیش و با دقت و ظریفکاری یک ماشین هم ساخته شده است. وقتی من شروع به جستجو کردم و با نگاه کاربردی به هرم بزرگ دقت کردم، متوجه شدم که مثل یک ماشین بنا شده و احتمالاً هم کاربردی مثل یک ماشین دارد.
طراحی داخلی هرم بزرگ حاوی چهار دودکش شیبدار منشاء گرفته از «خزانه شاه» و «خزانه ملکه» در پایین آن است. وجود آنها و دلیل ساختشان درست مثل خود هرم به آسانی قابل توضیح نیست.
رابرت باوال: دشواری ساخت این دودکشها باورنکردنی است. درست مثل ساختن یک دودکش شومینه در یک خط کج شکسته در خانه است. برای یک مهندس ساختمان این یک کابوس است.
در سال ۲۰۰۲ تیمی شامل مهندسان و مصرشناسان، یک روبات کوچک را به درون یکی از دودکشها که به «خزانه ملکه» متصل بود فرستادند. پس از ۶۵ متر، یک بلوک سنگی راه عبورش را بست. یک سوراخ در وسط آن دریل شد و در سوی دیگر، یک اتاقک کوچک بود با یک دریچه که دودکش را به قسمتهای بالاتر هدایت میکرد.
رابرت باوال: بعد از کشف دریچه، ما همهی دانشگاهها، باستانشناسان، انسانشناسان و هر مهندسی که فکرش را بکنید، در اختیار داشتیم، اما هیچکس نتوانست توضیحی دربارهی دلیل ایجاد لولههای تهویه بیان کند.
اما آیا این دودکشها هیچوقت باز بودهاند؟ و اگر بودهاند، چه استفادهای میتوانستهاند داشته باشند؟
کریستوفر دان: نخستین جستجوگرانی که وارد خزانه ملکه شدند دریافتند که دیوارها پوشیده از لایهای نمک هستند. به نوعی با نظریهای که من داشتم گره خورد. شما محلول «اسید هیدروکلریک» رقیق شده داشتهاید که از یکی از دودکشها پایین میآمده و «هیدرات روی» داشتهاید که از دودکش دیگر پایین میآمده، و وقتی اینها با هم در خزانه ملکه مخلوط میشدهاند، «هیدروژن» تولید میکردهاند.
هیدروژن یکی از قدرتمندترین منابع انرژی در جهان است. در اواسط قرن نوزده این گاز هیدروژن بود که اولین کشتی فضایی ساخت بشر یعنی بالون آلمانی «زیپلین» (Zeppelins) را به آسمان برد. امروز همین گاز، به عنوان سوخت پرتاب راکتها به فضا مورد استفاده است. و اگر هزاران سال پیش هرم بزرگ در واقع هیدروژن تولید میکرده است، این مسئله هرم را به عنوان یکی از اولین کارخانههای تولید انرژی معرفی میکند که بشر تا کنون شناخته است.
کریستوفر دان: تئوری نیروگاه جیزه ذاتاً بیرون کشیدن انرژی از زمین به درون هرم و تبدیل آن انرژی به انرژی مایکروویو است. بنابراین مواد شیمیایی در واقع وارد و از این دودکشها عبور میکردهاند و به خزانه ملکه میرفتهاند. سپس در آنجا با هم مخلوط میشدهاند و هیدروژن تولید میشده. هیدروژن از هوا سبکتر است و میتواند به خزانههای بالایی صعود کند. انرژی زمین سپس همهی هرم را مرتعش میکرده و دالان بزرگ این ارتعاشات را دریافت میکرده. بنا بر این، نظر من این است که دالان بزرگ، سالن تولید ارتعاشات بوده است. در آنجا ۲۷ جفت شکاف کوچک وجود دارد که در درازای دالان ادامه دارند و سپس دالان در ادامه به شکل عمودی به بالا صعود میکند.
دیوید چیلدرس: «کریستوفر دان» در نظریهاش میگوید که هرم با دالانهای تشدید کننده از یکی از دودکشها امواج مایکروویو تولید میکرده که به محض راه افتادن این کارخانه میتوانسته برای سالهای سال و حتی قرنها کار کند. و بدون این که از کار بایستد امواج مایکروویو تولید کند و این انرژی قابل استفادهای است که قابل دریافت شدن است.
کریستوفر دان: حالا میتوانیم تفسیر کنیم که از اینجا به بعد چه میشده است. این امواج میتوانسته در نزدیکترین مکان جمعآوری شود، یا میتوانسته به مسیرش در فضا ادامه دهد! ما نمیدانیم! این یک راز است.
اما اگر هرم بزرگ یک نیروگاه بوده است، آیا به تنهایی کار میکرده یا بخشی از یک شبکهی بزرگتر بوده است؟ و آیا هیچ رد پایی هست که به ما بگوید همهی این انرژی به چه مصرفی میرسیده است؟ احتمالاً بانفوذترین محقق قرن بیستم «نیکلا تسلا» (Nikola Tesla) آمریکایی صرب تبار بود. حق امتیاز او برای ایجاد و توزیع برق متناوب منجر به تأسیس صنعت برق تجاری شد. همچنین در زمینهی علوم روباتیک، رادار و کامپیوتر نیز کمکهای شایانی کرد. اما در حالی که «تسلا» در بسیاری از زمینههای علمی معتبر است، یک ایدهی ناموفق داشت که آن هم تلاش برای ایجاد یک شبکهی بیسیم الکتریسیته بود.
دیوید چیلدرس: پروژهی «تسلا» ایجاد برجهایی در سراسر ایالات متحده و حتی در سراسر دنیا بود تا بتوانند الکتریسیته را مثل یک ایستگاه تلویزیونی مخابره کنند.
دکتر رابرت فریزبی: به جای داشتن رشته خطوط در همه جا، میتوان انرژی را از هوا یا زمین انتقال داد. چندین مورد اثبات کارکرد دستگاه بیسیم انتقال نیرو هم در طول زندگی «تسلا» به ظهور رسید. بنابراین ما میدانیم که دستگاه کار میکند. به نظر میرسد که او از رسانا بودن زمین یا هوا یا الکتریسیتهی جاری استفاده میکرده است. مختصراً در هوا اگر ولتاژ کافی وجود داشته باشد درون آن یک قوس الکتریکی تولید خواهد شد. شما همیشه در لامپهای فلورسنت این پدیده را میبینید. در زمین، شما آب و مواد معدنی و نمک را دارید که یونها را جابجا میکنند و در نهایت الکتریسیتهی جاری را انتقال میدهند.
اما در حالی که برجهای نیروی «تسلا» در تئوری مورد توجه واقع شدند، این پروژه در بخش برآورد هزینه موفق نبود. آیا ایدهی «تسلا» دربارهی الکتریسیتهی بیسیم میتواند یک کشف تکراری از تکنولوژی باستانی باشد؟
دیوید چیلدرس: من فکر میکنم آنچه که «تسلا» میخواست به انجام برساند این بود که سیستم، نیرویی ایجاد کند که در دوران کهن در همه جا مورد استفاده بوده، و شکلی که آنها انجامش دادند، استفاده از ستون هرمی سنگی (ابلیسک Obelisk) بود. هرمهایی سنگی به شکلی یکپارچه، از جنس گرانیت که یک کریستال جامد است. هرمهای سنگی در سایزهای خاصی بریده و به شکل «دیاپازون» شکل داده میشدند.
آیا این برجهای مخابراتی باستانی به راستی میتوانستند الکتریسیته را به اتمسفر بفرستند؟ و اگر میتوانستند، این الکتریسیته چگونه تولید میشده است؟
دیوید چیلدرس: هر هرم سنگی (ابلیسک) نیازمند آن بوده است که نوعی ایستگاه تولیدکنندهی نیرو مثل آنچه که ما امروز داریم داشته باشد. الکتریسیته از چرخش میدان مغناطیسی تولید می شود، بنابراین چرخش میدان مغناطیسی نیروی تهویه تولیدکنندهی انرژی «ایرکاندیشن» است. نخستین نیروگاه توسط «نیکولا تسلا» در محل آبشار «نیاگارا» ساخته شد. باید نوعی نیرو داشته باشید که بتواند میدان چرخش را به گردش درآورد؛ که در اینجا، آن نیرو آب بوده است. پس هر ستون هرمی سنگی (ابلیسک) باید یک نیروگاه شبیه به همان که در آبشار نیاگارا هست، داشته باشد. این ژنراتور، نیرو تولید میکند اما این هرم سنگی (ابلیسک) است که نیرو را به اتمسفر فرستاده و آن را قابل استفاده میکند. و این بسیار شبیه به تئوری «نیروگاه جیزه» کریستفر دان است، چون او بر این باور است که هرم بزرگ در واقع امواج مایکروویو را به یک ماهواره ارسال میکرده که در مدار زمین قرار داشته است. این ماهواره در تئوری امواج را میگرفته و آن را دوباره به یک نقطهی دیگر روی زمین منتقل میکرده است. مثلاً میتوانیم بگوییم مناطق دوری مثل جزیرهی شرقی یا جایی دیگر.
دکتر رابرت فریزبی: با تشریح بعضی از ادوات پرواز باستانی این ممکن است که نوعی نیروی پرتوی مورد استفاده بوده باشد و در واقع با وجود بسیاری از شواهد موجود، میبینید که کاملاً هم منطقی است. شما میتوانید اشعهی پرتوی را به یک ایستگاه سفینهی مادر در مدار زمین ارسال کنید. شما فقط انرژی را به این وسیله میتابانید که آن را جذب و به فشار نیروی محرکه بدل میکند. این در واقع کاملاً معقول است. شما سیستم انرژی را، سیستم نیرو را، از وسیله میگیرید و در جای دوری قرارش میدهید.
الکتریسیته، ابزار الکتریکی، ماشینآلات پرقدرت و توانایی کشف آسمانها. آیا این تکنولوژیها تنها برای همین چند قرن گذشته قابل دسترسی بوده است؟ یا این که اینها منشأی باستانی دارند که فقط همین اواخر دوباره کشف شدهاند؟ آیا اجداد ما به این موفقیتهای باورنکردنی دست یافته بودند؟ یا این که اینها میتوانسته از منبع دیگری آمده باشد. منبعی بسیار فراتر از این جهان؟
دیوید چیلدرس: این تمدنها بسیار پیشرفتهتر از اعتباری بوده است که ما برای آنها قائلیم و کاملاً به پیشرفتگی آن چیزی بوده که ما امروز هستیم.
رابرت باوال: از نظر من ما باید این را جدی بگیریم، به خاطر حجم کار انجام شده. ما بنایی را میبینیم که احتمالاً یک قرن وقت گرفته تا ساخته شود. حتی امروز هم فکر کردن به چنین پروژهای مشکل است.
کریستوفر دان: ذهن از آن رم میکند. واقعاً با نگاهی به این ساختهها و بازگشت به آن زمان، تنها میتوان گفت: چطور انجامش دادهاند؟ ما تنها یگ گوشهی درپوش را بالا زدهایم و به درون آن نگاه میکنیم و سعی در این داریم که ببینیم واقعاً در تاریخ چه اتفاقی افتاده است.
فیلیپ کوپنز: این سؤالی است که حقیقتاً علمی است و شما دایماً باید از خودتان بپرسید، و پرسش از امکان ملاقات با موجودات دیگر در گذشته میتواند یک جواب «آری» در خود نهفته داشته باشد.
جورجیو سوکالوس: دلیلی بسیار واضح دارد که چرا همهی اینها از سنگ ساخته شده؛ برای آیندگان، که بتواند باقی بماند. که نسلی از آینده بتواند با این بناها برخورد کند. ما همان جامعهای هستیم که به این بناها مینگریم و بالاخره تشخیص میدهیم که همهی اینها به عنوان پیغامی برای ما بوده است تا بدانیم که گذشته بسیار متفاوتتر از آن چیزی است که ما در مدرسه آموختهایم.
پایان
این مقاله در ۳ قسمت تهیه شده است: | قسمت اول | قسمت دوم | قسمت سوم |
اسامی و عناوین مشارکت کنندگان در این مقاله
– دکتر بیل برنز (نویسنده / محقق یو.اف.او)
– کریستوفر دان (نویسنده: تکنولوژیهای فراموش شده مصر باستان)
– دیوید چیلدرس (نویسنده: تکنولوژی خدایان)
– دکتر دبی چلیس (مورخ، موزه پتری، لندن)
– دکتر الگاند اینبوم (نویسنده مشترک: هواپیمای فراعنه)
– دکتر استیون ام. گریر (مدیر پروژه افشاگری)
– دکتر یوو اپل (مهندس هوافضا)
– جورجیو ای. سوکالوس (ناشر مجله عصر افسانهای)
– گراهام هنکاک (نویسنده: اثر انگشت خدایان)
– دکتر جاناتان یانگ (مؤسس و سرپرست بایگانی اسناد جوزف کمپل)
– مایکل کریمو (نویسنده: باستانشناسی ممنوعه)
– مایکل دان (مهندس معدن)
– پیتر فیبگ (نویسنده: ماشین جاودانگی)
– پیتر پالوتیکوف (معمار)
– فیلیپ کوپنز (نویسنده / روزنامهنگار تحقیقی)
– رابرت باوال (نویسنده: سنتهای مصر)
– دکتر رابرت اچ. فریزبی (مهندس بازنشسته سیستمهای نیرومحرکه ناسا)
– رادنی دیل (نویسنده مشترک: دستگاه مائده)
– راجر هاپکینز (مجسمهساز سنگی)
– سایمن سندرسن (کارشناس هوانوردی و آیرودینامیک)
– تئودور پارفیت (استاد مطالعات یهودی دانشگاه لندن)
– Bill Birnes, Ph.D. (Author / UFO Investigator)
– Christopher Dunn (Author, Lost Technologies of Ancient Egypt)
– David Childress (Author, Technology of the Gods)
– Debbie Challis, Ph.D. (Historian, Petrie Museum, London)
– Dr. Algund Eenboom (Co-Author, Aircraft of the Pharaohs)
– Dr. Steven M. Greer (Director, The Disclosure Project)
– Dr. Uwe Apel (Aerospace Engineer)
– Giorgio A. Tsoukalos (Publisher, Legendary Times Magazine)
– Graham Hancock (Author, Fingerprints of the Gods)
– Jonathan Young, Ph.D. (Founding Curator, Joseph Campbell Archives)
– Michael Cremo (Author, Forbidden Archaeology)
– Michael Dunn (Mining Engineer)
– Peter Fiebag (Author, Eternity Machine)
– Peter Palutikof (Architect)
– Philip Coppens (Author / Investigative Journalist)
– Robert Bauval (Author, The Egypt Code)
– Robert H. Frisbee, Ph.D. (Propulsion Systems Engineer NASA-JPL, Ret.)
– Rodney Dale (Co-Author, The Manna Machine)
– Roger Hopkins (Stone Sculptor)
– Simon Sanderson (Aviation and Aerodynamics Expert)
– Tudor Parfitt (Prof. of Jewish Studies, Univ. of London)