داستان در سال ۱۹۸۴ (۳۵ سال بعد از تاریخ نگارش کتاب) در شهر لندن رخ میدهد. بعد از جنگ جهانی حاکمان کشورهای قدرتمند به این نتیجه رسیدهاند که اگر جهان به همین ترتیب روند افزایش ثروت را ادامه دهد ارکان جامعۀ طبقاتی به خطر افتاده و حکومتشان سرنگون خواهد شد. آنها تنها راه جلوگیری از این امر را نابود کردن ثروت تولید شده در جنگی بیپایان میبینند و….
مشخصات کتاب ۱۹۸۴
نام کتاب: ۱۹۸۴
نویسنده: جورج اورول
ترجمه: صالح حسینی
زبان کتاب: فارسی
فرمت: PDF
تعداد صفحات: ۳۱۸ صفحه
حجم فایل: ۴.۲ مگابایت
اریک آرتور بلر (Eric Arthur Blair) با نامِ مستعار جُرج اُروِل (George Orwell) (زاده ۲۵ ژوئن ۱۹۰۳ – درگذشته ۲۱ ژانویه ۱۹۵۰)، داستاننویس، روزنامهنگار، منتقدِ ادبی و شاعرِ انگلیسی بود. او را بیشتر برای دو رمان سرشناس و پرفروشش مزرعه حیوانات و ۱۹۸۴ میشناسند. این دو کتاب بر روی هم بیش از هر دو کتابِ دیگری از یک نویسنده قرن بیستمی، فروش داشتهاند. او همچنین با نقدهای پرشماری که بر کتابها مینوشت، بهترین وقایعنگار فرهنگ و ادب انگلیسی قرن شناخته میشود.
اریک بلر در ۲۵ ژوئن ۱۹۰۳ در شهر موتیهاری، بهار (استان هند) در راج بریتانیا زاده شد. پدرِ پدربزرگِ وی چارلز بلر یک نجیب زاده ثروتمند و زمیندار بود که با لیدی فان – دخترِ ارل وِستمُرلند – ازدواج کرده بود. پدربزرگِ او، توماس ریچارد آرتور بلر، یک روحانی بود. خودِ وی، خانوادهاش را با دیدگاه طبقه اجتماعی و نه بر مبنای موقعیت موروثی توصیف میکند. پدرش ریچارد والمزلی بلر در اداره خدمات رفاه سلطنتی کار میکرد. اِریک بلر (جُرج اُروِل) دو خواهر داشت. مارجری، پنج سال بزرگتر از وی و اِوریل، پنج سال کوچکتر بود.
زمانی که اریک یک ساله بود، مادرش او و خواهر بزرگترش را به انگلستان برد. آیدا بلر و فرزندانش در هنلی-آن-تیمز آکسفوردشایر ساکن شدند. اریک با مادر و خواهرانِ خود بزرگ میشد و جز یک دیدارِ کوتاه در میانه سال ۱۹۰۷، پدر خود ریچارد بلر را تا سال ۱۹۱۲ ندید. دفتر خاطرات مادرش از سال ۱۹۰۵ توصیف دورانی پر جنبوجوش از فعالیتهای اجتماعی و علایق هنری است.
خانواده بلرها پیش از جنگ جهانی اول به شیپلِیک نقل مکان کردند. اریک در آنجا با خانواده بادیکامها و بویژه با جاسینتا بادیکام دوست شد. جاسینتا و اریک شعر میگفتند و مینوشتند و رؤیای نویسنده معروف شدن را داشتند. اریک گفته بود ممکن است روزی یک کتاب در سبک اچ. جی. ولز و آرمانشهری بنویسد. درین هنگام، او از تیراندازی، ماهیگیری و تماشای پرندهها با همراهی برادر و خواهر جاسینتا هم لذت میبرد.
در سن پنج سالگی، اریک به یک دِیرمدرسه در هِنلیآنتِیمز – که خواهرش مارجوری نیز حضور داشت – فرستاده شد. این مدرسه، یک صومعه کاتولیک رومی با یاری راهبه فرانسوی اورسولاین بود که پس از تعلیق آموزش مذهبی در سال ۱۹۰۳ در فرانسه به انگلستان آمده بود. مادر اریک دوست داشت که او بجای یک مدرسه مذهبی، به یک مدرسه آموزش و پرورش عمومی برود اما خانوادهاش توان هزینه کافی برای این کار را نداشت و نیاز بود برایش بورسیه گرفته شود.
چارلز لیموزین، برادر آیدا بلر، پیشنهاد کرد که اریک به مدرسهای در ایستبورن فرستاده شود. لیموزین یک گلفباز ماهر بود و مدیر مدرسه و مسابقات باشگاه گلف ایستبورن را میشناخت و در چندین مسابقه در سال ۱۹۰۳ و ۱۹۰۴ پیروزیهایی به دست آورده بود. مدیر یاری رساندن به بلر را برای گرفتن بورس تحصیلی پذیرفت و تمهیدات مالی ویژهای برقرار نمود تا پدر و مادر بلر تنها نیمی از هزینههای معمول مدرسه را پرداخت کنند.
در سپتامبر ۱۹۱۱ اریک به سنتسایپرین رسید. او برای پنج سال در آن مدرسه بود و تنها برای تعطیلات مدرسه به خانه باز میگشت. او هیچ چیز از کاهش هزینههای تحصیلش نمیدانست، گرچه بزودی دریافت که «از یک خانواده فقیر میآید.» او از مدرسه خوشش نمیآمد. از سال ۱۹۲۲ تا ۱۹۲۷ در کشور برمه در نیروهای پلیس مشغول شد.
زندگی در محیطی طبقاتی در هند و انگلیس باعث نگاه ویژه او به پدیده فقر شد؛ موضوعی که مهمترین عنصر رمانها و نوشتارهای او را تشکیل میدهد. در جوانی برای کسب تجربه مدتی را در بین فقرا، بیخانمانان و کارگران فصلی لندن و پاریس گذراند و بعضی مواقع در ظرفشویی یک هتل کار میکرد.
در این زمان شروع به نوشتن تجربیات خود کرد که به نخستین کتابش آس و پاسها در پاریس و لندن (ترجمه درستتر: فقر و دربهدری در پاریس و لندن) انجامید. بیدرنگ پس از این کتاب، به رماننویسی پرداخت و دو رمان نخستش نیز بر اساس همین تجربیاتش در برمه (روزهای برمه) و انگلیس (دختر کشیش) شکل گرفت.
اورول نیز مانند بسیاری از نویسندگان و روشنفکران اروپایی همعصر خود، در دهه ۱۹۳۰ به اسپانیا رفت تا علیه ارتش فاشیست ژنرال فرانکو بجنگد. او در این جنگ مجروح شد و هرگز کاملاً بهبود نیافت و همین جراحت در نهایت به مرگ او انجامید. اورول کتاب درود بر کاتالونیا را بر اساس دیدههای خود در اسپانیا نوشت.
هوای تازه واپسین رمان او پیش از آغاز جنگ جهانی دوم است. در سالهای نخستین جنگ به روزنامهنگاری و نقد کتاب پرداخت، ولی در سال ۱۹۴۳ پس از مرگ مادرش کار بر روی رمانی که تا امروز به آن مشهور است یعنی مزرعه حیوانات (در ایران قلعه حیوانات) را آغاز کرد. رمان او بهدلیل اشاره غیرمستقیمش به شوروی که آن زمان متحد انگلیس بود، تا یک سال چاپ نشد. با انتشار کتاب در ۱۹۴۵ در انگلیس و ۱۹۴۶ در آمریکا اُروِل به شهرت رسید. در چهار سال بعدی، اُروِل به جزیره جورا در شمال اسکاتلند رفت و افزون بر ادامه کار ستوننویسی برای روزنامهها، کار بر روی مهمترین و واپسین اثر خود هزارونهصدوهشتادوچهار را آغاز کرد.
مدت کوتاهی بعد اورول به دلیل بیماری مزمن ریویاش در بیمارستان بستری شد. او در همان بیمارستان با سونیا برونل ازدواج کرد.
هفت ماه پس از چاپ کتاب ۱۹۸۴، اُروِل در بیستم ژانویه ۱۹۵۰ درگذشت. به درخواست خودش، پیکرش را سوزاندند و خاکسترش را در گورستانی گمنام و پرت در دهکدهای به نام ساتن کورتینی در نزدیکی آکسفورد به خاک سپردند. بر روی سنگ قبرش نیز هیچ اشارهای به شهرت و نامی که بدان آوازه جهانی داشت (جُرج اُروِل) نشد.
بیشتر بخوانید: نماد گمشده | راز داوینچی | کوههای سفید | پایگاه روباتهای شورشی