کتاب گیلگمش: حماسه گیلگامش یا حماسه گیلگَمِش یکی از قدیمیترین و نامدارترین آثار حماسی ادبیات دوران تمدن باستان است که در منطقه میانرودان شکل گرفته است. قدیمیترین متون موجود مرتبط با این حماسه به میانه هزاره سوم پیش از میلاد مسیح میرسد که به زبان سومری میباشد.
از این حماسه نسخههایی به زبانهای اکدی و بابِلی و آشوری موجود است. کاملترین متن آن که به ما رسیدهاست متنی است که بر الواحی از خشت نگاشته آنگاه در کوره پختهاند. این مجموعه شامل دوازده لوح است، هر لوح مشتمل بر شش ستون پله وار به صورت شعر که ضمن کاوش در بقایای کتابخانه آشوربانیپال پادشاه آشور به دست آمد.
هریک از این دوازده لوح یا دوازده سرود شامل شش ستون است در سیصد سطر، مگر آخرین لوح آن که آشکارا الحاقی و به وضوح از یازده لوح قبلی کوتاه تر است.
مشخصات کتاب گیلگمش
نام کتاب: گیلگمش (کهنترین حماسهی بشری)
ترجمه الواح: جرج اسمیت
ترجمه: دکتر داوود منشیزاده
زبان کتاب: فارسی
فرمت: PDF
تعداد صفحات: ۱۱۶ صفحه
حجم فایل: ۶.۷ مگابایت
تاریخچهی افسانه گیلگمش
در سال ۱۸۵۴ در «قصر بلور» هاید پارک لندن، موزهای دایر شد و در آن دو تالار و جلوخان عظیمی را از جلال و شکوه شرق قدیم (آشور) در معرض نمایش گذاشتند: تالار تشریفات و دربار شاهانه، گاوهای بالدار با سر انسان با کاشیهای رنگی براق، گیلگمش «پهلوان پیروزمند، آن که از سختیها شادتر میشود» در حالی که شیری را میکشد، تصاویر شکار جنگ، همه از بیست قرن پیش، از سلطنت آشور بانیپال.
این نمایشگاه را اوستن هنری لایار Austen Henry Layard ترتیب داده بود، که در سال ۱۸۳۹ بیپول و تنها به همراهی مستخدمی خود را به موصل رسانیده بود. سه سال قبل از ترتیب نمایشگاه قصر بلور لندن، معاونت وزارت خارجهی انگلیس را به او سپرده بودند.
لایار در آن وقت سی و چهار سال داشت. و در سن چهل و سه سالگی وزیر ساختمانهای عمومی شد.
در مسافرت سال ۱۸۳۹ خود، لایار به محلی میرسد که کسنوفون Xenophon آن را لاریسا Larissa مینامد:
«جرم عظیم بدون شکلی، که با گیاه و علف پوشیده شده و در هیچ جایی آثار دست انسانی را نشان نمیدهد. مگر آن جاها، که باران زمستانی درههایی بریده و شسته و بدین ترتیب محتویات آن را آشکار کرده.»
«در میان عربها این افسانه شایع بود، که در این ویرانهها اشکال عجیب و غریبی از سنگ سیاه وجود دارد.»
تپهی نمرود از حیث عظمت و نام، نظر او را بیش از هر جای دیگری جلب کرد. چه نام نمرود در تورات وجود داشت:
او پسران حام کوش و مصرایم و فوط و کنهان * و پسران کوش… * و کوش نمرود را آورد او به جبّار شدن در جهان شروع کرد * وی در حضور خداوند صیادی جبار بود از این جهت میگویند مثل نمرود صیاد جبار در حضور خداوند * و ابتدای مملکت وی بابل بود و ارک و اکدوکلنه در زمین شنعار از آن زمین آشور بیرون رفت * و نینوی و رحبوب عیر و کالح را بنا نهاد و ریسن در میان نینوی و کالح و آن شهری بزرگ بود * (سفر پیدایش، باب دهم، ۶-۱۴)
چندین سال بعد لایار توانست دوباره به این محل بیاید و به کاوش بپردازد.
پاییز سال ۱۸۴۹ لایار در ساحل مقابل موصل در کویونجیک بزرگترین قصر نینوا را پیدا کرد. نینوا دورهی جلال و عظمت خود را در سلطنت آشور بانیپال دید.
تا آن زمان شهر کوچکی بود، که به نام الههی «نین» ساخته شده بود، و پس از آشور بانیپال در زمان سلطنت پسر او سین-شار-ایشکون بود که هوخشتره (کواکارس Kyaxares) پادشاه ماد این متروپل دنیای قدیم را به تل خاکی تبدیل کرد.
نام نینوا در خاطرهی بشریت با خونریزیها، ظلمها، وحشتها و غارتها توأم مانده است: بیرحمی سربازان غارتگر آشوری حد و حصر نداشت.
در دو تالاری که بعدها لایار کشف کرد، به کتابخانهای برخورد، کتابخانهای مرکب ای سی هزار کتاب بر الواح گلی! این کتابخانه را برای آشور بانیپال ترتیب داده بودند، «برای قرائت شخص او».
در این کتابخانه الواحی کشف شدند، که از نظر ادبی ارزش فوقالعادهای داشتند. نخستین حماسهی بزرگ تاریخ، افسانهی گیلگمش «پهلوان جلیل وحشتناک» – که دو سوم او خدا است و یک سوم او آدمی – در این جا به دست آمد!
الواح جدید را مرد دیگری به نام هرمز درسام به دست آورد، که از کلدانیان موصل بود و بعد از آن که لایار کار سیاسی خود را شروع کرد، جانشین او در حفریات نینوا گردید.
قرائت این الواح به وسیلهی جرج اسمیت George Smith صورت گرفت، داستان گیلگمش و رفیق بیابانی او، انکیدو را دنبال کرد. ناخوشی و مرگ انکیدو را خواند، ترس گیلگمش از مرگ را دید و این که گیلگمش چگونه به دنبال «زندگی» میشتابد، تا به آنجا میرسد، که گیلگمش نزد اوتتاپشتیم میرود.
در اینجا داستان قطع میشود. بایست با کاوشهای جدیدی بقیهی الواح گلی را یافت. روزنامهی دیلی تلگراف برای کسی، که بقیهی الواح گیلگمش را پیدا کند، هزار «گینه» جایزه تعیین کرد.
اسمیت به کویونجیک مسافرت کرد و حقیقتاً در تصادف اعجازآمیزی بقیهی الواح را به دست آورد. ۳۸۴ قطعهی دیگر با خود به انگلستان برد، که شامل داستان اوتتاپیشتیم دور (نوح پیغمبر) و شرح طوفان بزرگ بود.
بیشتر بخوانید: پژوهش در ناگزیری مرگ گیلگمش | اسطورههای آزتکی و مایایی | تبارنامه بیگانگان باستانی