کتاب پژوهشی در اساطیر ایران، که پس از گذشت یازده سال از طبع و انتشار کتاب «اساطیر ایران» منتشر میشود، در عمل، همان الگوی اثر یاد شده را دنبال میکند و، در حقیقت، همان اثر است که به صورتی گسترش یافته و به نسبت پالودهتر انتشار مییابد.
مشخصات کتاب پژوهشی در اساطیر ایران
نام کتاب: پژوهشی در اساطیر ایران
نویسنده: مهرداد بهار
زبان کتاب: فارسی
فرمت: PDF
تعداد صفحات: ۵۳۱ صفحه
حجم فایل: ۳۵ مگابایت
فهرست کتاب پژوهشی در اساطیر ایران
یادآوری
درباره ویرایش کتاب
دیباچه مؤلف
کوتهنوشت کتابها
پاره نخست
فرگرد نخست: آفرینش
بخش نخست: سرآغاز / بخش دوم: درباره آفرینش مادی / بخش سوم: درباره فراز آفریدن روشنان / بخش چهارم: درباره چگونگی و علت آفرینش آفریدگان برای نبرد / بخش پنجم: تازش اهریمن بر آفرینش / بخش ششم: درباره دشمنی دو مینو / بخش هفتم: درباره زیج گیهان / بخش هشتم: درباره نبرد کردن آفریدگان گیتی به مقابله اهریمن / بخش نهم: درباره به مقابله ایستادن با آن پلیدی که اهریمن بر آفریدگان هرمزد برد / بخش دهم: این که آسمان چگونه و از چه ساخته شده است / بخش یازدهم: درباره کردارهای بزرگ ایزدان مینوی / بخش دوازدهم: درباره بدکرداری اهریمن و دیوان
فرگرد دوم: مردم
بخش سیزدهم: درباره چگونگی مردمان / بخش چهاردهم: درباره گزندی که هزاره هزاره به ایرانشهر آمد / افزدوده بخش چهاردهم / بخش پانزدهم: داستان جم / بخش شانزدهم: داستان روان کرشاسپ / بخش هفدهم: زندگی زردشت / بخش هیجدهم: یادگار زریران
فرگرد سوم: فرجام
بخش نوزدهم: هزاره اوشیدر و اوشیدرماه و سوشیانس / بخش بیستم: بهشت / بخش بیستویکم: درباره بهشت و دوزخ (ارداویرافنامه) / بخش بیستودوم: درباره چینودپل و روان درگذشتگان
پاره دویم
بخش اول
اسطوره چیست؟
بخش دویم
سرزمین و مردم (ناتمام) / طرح کتاب ناتمام / نمونه دستخط مهرداد بهار
فهرست متنهای پهلوی مندرج در کتاب
نمایه
دیباچه مؤلف
کتاب حاضر، «پژوهشی در اساطیر ایران»، که پس از گذشت یازده سال از طبع و انتشار کتاب «اساطیر ایران» منتشر میشود، در عمل، همان الگوی اثر یاد شده را دنبال میکند و، در حقیقت، همان اثر است که به صورتی گسترش یافته و به نسبت پالودهتر انتشار مییابد.
در پی همین گسترش یافتن، کتاب حاضر به دو پاره بخش گشته است: پاره نخست در بر گیرنده متنها و یادداشتها است و پاره دیگر به بحث و تحلیل اساطیر ایران میپردازد.
وجود این تغییرات جزیی و کلی نگارنده را بر آن داشت که نام کتاب را تغییر دهد، زیرا با وجود آن که این اثر کمابیش همان اثر قبلی است، ولی میزان تغییرات چنان است که دیگر کیفیتی یگانه با آن ندارد.
کتاب اساطیر ایران نخستین تجربه این نگارنده در امر بررسی اساطیر بود و نیک به یاد دارم که برای نوشتن مقدمه آن درمانده بودم و با تحلیل اساطیر آشنا نبودم. زیرا تحصیلی و تخصصی در امر اساطیر نداشتم و آن کتاب تنها بر اثر کششهای ذوقی فراهم آمده بود.
برای یاری گرفتن در کار مقدمه، نویسنده کتاب به دوستان و سرورانی عزیز روی آورد و آنان – خردمندانه – از نوشتن مقدمهای بر کتاب یاد شده سر باز زدند و در عوض مرا به خواندن تحقیقاتی جدی در زمینه مردمشناسی و اسطورهشناسی راهبر شدند.
از آن گذشته، بانو دکتر کتایون مزداپور، که از همکاران ارجمند نگارندهاند، راهنمودار من به بحثهایی شدند که در مقدمه کتاب اساطیر ایران آمده است. اکنون، با گذشت بیش از ده سال از آن زمان، شاید اندوخته مناسبتری از آگاهی و دانش اساطیری و مردمشناسی داشته باشم، ولی فاش میگویم و از گفته خود دلشاد هم نیستم که هنوز نیز پژوهندهای ناپختهام، نه اسطورهشناسی کارآمد و این حقیقت است نه فروتنی.
نخستین مجلد این اثر شامل سه بخش «آفرینش»، «مردم» و «فرجام» است که از متنهای مزدیسنی میانه فراهم آمده است. این تقسیمبندی از آن روی انجام یافته است که اصولاً اساطیر در سه موضوع به بحث میپردازد: نخستین بحث در چگونگی جهان خدایان، دشمنان محتمل ایشان و آفرینش جهان مادی و معنوی است که در واقع، سخن بر سر بیان سرآغاز هستی و آفرینندگان آن است.
موضوع مورد بحث دیگر در اساطیر – به معنای کلی آن – داستانهای حماسی است که بازمانده دوران شکل گرفتن اقوام و استقرار ایشان در اعصار کهن بشمار میآید، و نیز بعضی قصهها و افسانهها که در کنار آنها قرار گرفته و باز مانده است. سومین موضوع مورد علاقه و بحث اساطیر مسائل مربوط به پایان جهان و زندگی پس از مرگ است.
کتاب حاضر، چنانچه آمد، تنها بر مبنای متنهای مزدیسنی میانه که از اواخر عهد ساسانیان و دو سه قرن نخستین اسلامی بازمانده، بنا شده است. سبب این گزینش این است که برای مطالعه اساطیر قومی چون ایرانیان که دارای اساطیر مکتوبی از دورانهای کهن، میانه و نو فرهنگ خود هستند، بهتر است آثار ادوار مختلف فرهنگی ایشان را به یکدیگر درنیامیخت و آثار اساطیری هر مقطع فرهنگی را به صورتی مجزا گردآوری کرد و مورد مطالعه قرار داد؛ زیرا در طی زمان، بر اثر تحولات اجتماعی و تاریخی گوناگون، دیدگاهها و برداشتهای تازه به تازهای پدید میآید که در هر برش تاریخی، بر اساطیر و برداشتهای اساطیری آن قوم در آن برش اثر میگذارد و بدان رنگ و هویشکاری ویژهای میبخشد.
در نتیجه، درآمیختن مایههای اساطیری ادوار متفاوت به یکدیگر باعث میشود که خواننده نه تنها به شناختی درست از دیدگاهها و برداشتهای هر عصر نائل نگردد، بلکه اصولاً از شناخت تحول فکری آن قوم باز ماند.
اما، هرچند درست است که در کار اساطیرشناسی باید تکیه بر شناخت هر یک از مقاطع اساطیری به صورتی مستقل باشد، ولی شناخت مراحل قبلی و بعدی هر مقطع – البته اگر چنین مراحلی در دست بوده باشد – در پیوندی ناگسستنی با یکدیگر، به شرط آن که مانع از استقلال و تمامیت اساطیر مقطع مورد نظر نگردد، منظر گشادهتری را در برابر ما میگشاید و در نهایت، ما را قادر به لمس بهتر و ژرفتر اساطیر آن مقطع خاص میسازد.
این درست روشی است که در این کتاب در پیش گرفته شده است؛ یعنی مجموعهای از اساطیر مزدیسنی متعلق به اواخر دوره ساسانی و دو قرن آغازین اسلام، که از آنِ یک مقطع فرهنگی واحد است، اساس متن کتاب حاضر قرار گرفته، و در یادداشتهای هر بخشی (هر کجا سواد نگارنده قد میداده است) گذشته آن اساطیر از آثار ودائی و اوستائی و نیز مرحله بعدی آنها در اساطیر و حماسههای مکتوب به زبان پارسی، مورد یادآوری و بحث قرار گرفته است، تا خواننده با سوابق و لواحق مطالب اسطورهای نیز آشنا گردد.
اینک باید به این پرسش پاسخ داد که اساطیر مزدیسنی متعلق به واپسین دوره ساسانی و دو سده آغازین اسلام چه رجحان و برتری ویژهای بر اساطیر دوره باستان یا دوره بعد دارد که بدان سبب بنیادین مایه این کتاب قرار گرفته است؟
نخست، باید اعتراف کنم که علت گزینش این دوران خاص، بیش از همه، این است که نگارنده بر ادبیات و زبانهای میانه غربی ایران تسلطی بیشتر دارد تا بر زبانها و ادبیات باستانی آن و همه سالهای آزگار دوران بعد از تحصیل خود را که به بیست سال میرسد، صرف مطالعه یا آموزش متون میانه غربی ایرانی کرده است.
ولی، از این گذشته، ادبیات مزدیسنی این دوره که بخش عظیمی از ادبیات میانه غربی ایران را تشکیل میدهد، از نظر اساطیری غنیتر، گستردهتر، متنوعتر و دقیقتر از مجموعه اطلاعات اساطیری مندرج در مجموعه ادبیات مزدیسنی باستانی ایران است.
این امر بدان سبب است که اوستا، در واقع، مجموعهای از سرودهای نیایشی است که در آنها هرچند اشارات بسیار به مسائل اساطیری رفته است، اما معمولاً از افسانهها و روایتهای بلند اساطیری تهی است، در حالی که نوشتههای مزدیسنی میانه انباشه از مطالبی مفصل است که کتاب حاضر تنها گزیدهای از آنها را در خود گنجانیده است.
در ادبیات فارسی نیز هر چند آثار حماسی سترگی وجود دارد که چیزی حتی نزدیک به آن نیز در ادبیات میانه نیست، اما دیگر مسائل اساطیری – آفرینش و پایان جهان – به تفصیلی که در ادبیات میانه وجود دارد، در ادبیات فارسی دیده نمیشود؛ و نیز در زمینه داستانهای حماسی، بسیاری نکتههای باریک و روشن کننده در این بخش از ادبیات ما موجود است که ادبیات فارسی – تا آنجا که نگارنده آشنا است – فاقد آن است.
بدین روی، مناسب آن دیدم که پایه و مایه کار را ادبیات میانه مزدیسنی مندرج در آثار دوره یاد شده قرار دهم و در یادداشتها اشاراتی به اوستا و منابع فارسی دری کنم تا خواننده بر هر دو جنبه طولی و مقطعی، در زمانی و همزمانی، اساطیر ایران دست یافته باشد.
در این جا باید به نکتهای دیگر نیز اشاره کرد و آن این که هر چند این آثار اساطیری منتسب به بهدین مزدیسنی است، اما نباید گمان کرد که این اسطورهها معرف عقاید و اندیشههای بنیانگذار این آیین است.
حتی با اطلاعات اندکی که از عقاید گاهانی در دست است و با اطلاعاتی که از وداها و آثار مزدیسنی کهن و میانه گرد آمده است، میتوان مطمئن بود که این افسانهپردازیها و اسطورهها ربطی به باورهای ژرف و اساسی گاهانی ندارد.
آیین گاهانی آیین یکتاپرستی بود که به خدایان متعدد ایمان نداشت و به رفتارهای جادوگرانه و اعتقادات خرافی پشت کرده بود؛ در حالی که اساطیر بعدی مزدیسنی معرف بازگشتی است عامیانه به همان عقاید و خرافههای پیش از عصر گاهان و شاید بسیاری نکتهها نیز از فرهنگ بومی به هسته ایرانی کهن این اساطیر افزوده شده باشد.
سرانجام، باید به واپسین پرسش پاسخ گفت. این پرسش، احتمالاً، میتواند این باشد که شناخت اساطیر، این مجموعه عقاید عامیانه و خرافی، چه سودی دارد؟
در پاسخ به این نکته باید گفت که انسان راه درازی را، که میان توحش و تمدن وجود دارد، یک شبه طی نکرده است و رسیدن به دین و ایمان و ستایش خدای یکتا به ناگهان پدید نیامده است.
ذهن پیوسته جستجوگر انسان از آغاز در پی پاسخ گفتن به پرسشهای خود بوده است: ما کیستیم؟ از کجا آمدهایم و به کجا خواهیم رفت؟ آیا این جهان همه هستی است، یا از پس آن، جهانی دیگر و زندگانی دیگر وجود دارد؟
بر اساس پاسخهایی که انسان در ادوار مختلف پیشرفت شناخت خود به این پرسشها داده است، میتوان مراحل پیشرفت شناخت و آگاهی انسان را در ادوار مختلف دریافت و دید که ایمان به خدایی واحد و خالق یکتا از درون چه سردرگمیها و سرگشتگیها پدید آمده است و چگونه انسانی که میانگاشت هر درخت و هر چشمهای دارای روحی مقدس است و هر پدیده طبیعت نیرویی قاهر و خدایی نیرومند دارد، و بتها و بتکدهها میافراشت، سرانجام، از پی همه تجارب هزاران ساله خود، به مفهوم خدایی یکتا دست یافت و بتپرستی و دوران اسطورهای عقاید را به کنار نهاد؛ و این مسیر شناخت و پیشرفت هنوز نیز ادامه دارد و آگاهی را مرزی نیست.
بدین روی، مطالعه اساطیر یک قوم، در همه ابعاد آن، ما را یاری میدهد تا تاریخ رشد تمدن و فرهنگ آن قوم را بازشناسیم، و نیز از آنجا که بسیاری سنتها و اعتقادات، با وجود آن که با روح دین و تمدن یگانه نیستند، سرسختانه بازمیمانند و در درون عقاید امروزی ما نیز جای میگزینند، چه بسا چنین مطالعهای ما را به گوشههایی از آداب و عادات کهن خود که همچنان در میان ما زنده است، راهنما گردد.
در امر تحلیل اساطیر ایران – البته، بنا به سلیقه این نگارنده که معلوم نیست چقدر استوار باشد – به حدی کافی در مجلد دوم این کتاب سخن رفته است و آنچه در اینجا برای بحث باز میماند، سخنی چند درباره متنهایی است که پایه و مایه این کتاب قرار گرفته است و نیز ذکر مختصری درباره روش و سبک نثر.
مطالب این کتاب از کتابهای مزدیسنی متعددی فراهم آمده است. در طی سالهایی که در فرهنگستان زبان با گروهی از همکاران به پژوهش در این کتابها میپرداختیم، فرصتی فراهم آمد و اکثر کتابهایی که در این اثر بخشهایی از آنها آمده است، در آنجا ترجمه و آوانویسی شد.
کاش میشد همه آن ترجمهها را که با عشق و دلسوزی فراهم آمده بود، به طبع رسانید و منتشر کرد؛ اما فعلاً دلبستگان به چنین مطالعهای باید به این گزیدههای نگارنده بسنده کنند تا فرصتی بدست افتد و آن مجموعه در دسترس قرار گیرد؛ به هر حال، نگارنده از کار در آن گروه بهرههای بسیار گرفت که در تهیه کتاب حاضر سخت بکار آمد.
در این کتاب بیش از همه از متن کتاب بندهش استفاده شده است. این کتاب شیرین که در طی دورهای بیش از بیست سال پیوسته مورد پژوهش و علاقه من بوده است، انباشته از داستانها و روایات اساطیری است و با توجه به طرح و نظم شگفتآور و تحسینبرانگیز آن، میتوان باور داشت که این اثر متکی بر بهترین سنتهای قبل از خود در بیان کیفیت خلقت و حرکت عالم تا به رستاخیز و جاودانگی زندگی از پس آن است که ظاهرا، این سنت با متن اوستایی از میان رفته دامدادنسک و دیگر بخشهای اوستایی کهن بیارتباط نیست.
از این کتاب دو روایت، یکی مختصر (معروف به هندی) و دیگری مفصل (معروف به ایرانی) موجود است که هر دو به پارسی درآمده و خاک خورده بر جای مانده است. در این کتاب تنها از روایت ایرانی استفاده شده است.
پس از مقدمهای ناتمام و تلخ که حکایت از روزگار آشفته مزدیسنان و فروریختن ناباورانه قدرت و فرمانروایی ایشان میکند، فرنبغ، نویسنده کتاب، با بیانی شیرین و طرحی استوار سخن را با گفتاری درباره بیکرانگی آغازین و کرانهمند بودن گیتی شروع میکند و پس از آن که جهان روشنی و تاریکی را نشان داد، به بیان خلقت و هجوم اهریمن بر آن و نتایج آن تازش میپردازد.
سپس، ایزدان و دیوان را برمیشمارد که این دو فصل خود از بخشبندی و طرحی بسیار درخور توجه بهرهمنداند. سپس، تاریخ اساطیری ایران را از پیشدادیان و کیان تا تاریخ واقعی عهد ساسانیان و بسر رسیدن دولت ایشان بیان میکند. سرانجام، پیشبینی آینده و فرجام جهان، رستاخیز و تنِپسین مورد بحث قرار میگیرد.
این کتاب علاوه بر گوشههای تاریخی مربوط به ساسانیان، شامل اطلاعات نجومی، تقویمی، گیاهشناسی، جانورشناسی و جغرافیایی آن دوره نیز هست که آن را به دائرهالمعارفی مختصر شبیه میسازد.
این کتاب در اواخر قرن سوم هجری نوشته شده است و محتملاً، به سبب کهنگی و سلامت خاصی که در نثر آن دیده میشود، نویسنده کتاب منابع مزدیسنی میانه معتبری را در دست داشته است.
در کتاب حاضر بسیاری از بخشهای جالب توجه این کتاب آمده است؛ ولی هنوز بسیاری مطالب ذیقیمت دیگر در این کتاب موجود است و طبع همه کتاب ضرورتی است قطعی.
دومین اثری که بیش از همه در این کتاب مورد استفاده قرار گرفته است، گزیدههای زاداسپرم است. این اثر که توسط زاداسپرم، پسر جوان جم، نوشته شده، از نظر زمان تالیف همعصر بندهش است و اثر متعلق به قرن سوم هجری است.
این کتاب از طرح کلی منطقی و مناسبی بهرهمند نیست و بیشتر به سخنرانیها یا مقالاتی اساطیری جالب بخصوص از نظر زروانشناسی است. مؤلف کتاب را که گزیدهای بیش نیست، با گفتاری درباره آغاز جهان و آفرینش آن شروع میکند و سپس، ناگهان به شرح زندگی زردشت میپردازد و از آن پس، گفتاری درباره انسان – یعنی روان، جان و تن وی – دارد و سرانجام درباره تنِپسین و جاودانان سخن میگوید.
به یاد شبهای دراز تنگدستی خود میافتم که در یتیمخانهای در لندن به ازاء پشیزی تا صبح بیدار میماندم و به سرپرستی نوجوانانی شرور میپرداختم. در آن نیمه شبها بود که با گزیدههای زاداسپرم آشنا شدم و تلخی فقر و خستگی بیخواب نشستنها را با سروکله زدن با آن متن مشکل فراموش میکردم.
روایت پهلوی که نام مؤلفش روشن نیست، اثری است که محتملاً در عصر اسلامی به کتابت درآمده. این کتاب از هیچگونه منطق استواری در تقسیم مطالب خود پیروی نمیکند. از آیینها و عادات و آداب دینی گرفته تا جهان شناخت مزدیسنی، همه به صورتی درهم در کنار هم قرار گرفتهاند.
با این همه، کتاب از ارزشی عمده بهرهمند است. بعضی اسطورههای مربوط به خلقت در آن – که در اثر حاضر ترجمه شده – و بعضی نکتهها در مورد آیینها – از جمله آیین درون – منشایی بسیار کهن دارند و گوشههایی از اساطیر مربوط به پایان جهان نیز که در این کتاب آمده است، سخت جالب توجه است.
اندرزنامه کهنی در این کتاب جای گرفته است که بسیار باارزش به شمار میآید. زبان کتاب نیز گاه پاک و استوار است. در روایت فارسی بخشهای عمدهای از این اثر ترجمه شده است.
کتاب دیگر که از آن مطالبی در این اثر آمده، دینکرد است. دینکرد بزرگترین و برجستهترین اثر مزدیسنی است، ولی از آنجا که در دوره اسلامی به رشته تحریر درآمده و نویسندگان آن بر خلاف مؤلفان بندهش، گزیدهها و روایت پهلوی، مجبور بودهاند خود نثر کتاب خویش را بیافرینند، نثری خوش نیافریدهاند، چون پارسی میانه برای ایشان زبانی مرده بوده است. بدین روی فهم کتاب بسیار مشکل است و ترجمه درستی نیز تا کنون از آن نشده است که بتوان بدان اعتمادی ورزید.
کتاب به نه پاره بخش میشود که دو پاره نخستین از دست رفته است. پاره سوم و چهارم کتاب شامل مباحثی عمومی، یزدانشناسی و فلسفی است. بخشهای دیگر کتاب نیز شامل پاسخ به پرسشها، اندرزنامهها، زندگی زردشت، تاریخ پهلوانان و شاهان و ذکر مختصر مطالب متنهای اوستایی است.
نویسندگان این اثر، آذر فرنبغ، آذرباد ایمیدان و اشوهشت نام بودهاند.
زند بهمن یسن یکی دیگر از کتبی است که متنهایی از آن در این اثر آمده است. نویسنده این کتاب ناشناخته است؛ مطالب کتاب مربوط است به پیشگوییهای اوهرمزد خدای و گفتگو با زردشت درباره آینده این سرزمین، مردم آن و دین مزدیسنی.
محتملاً، اصل این پیشگوییها کهن و متعلق به دورهای پس از شکست ایرانیان از یونانیان و پیش از فرا رسیدن اشکانیان است. بعدها، در اواخر عهد ساسانیان و شاید بعد از آن، نیز مطالبی تازه بر آن افزوده شده است تا پیشگوییهای کتاب فراگیرنده همه اعصار باشد. نثر این کتاب در بسیاری بخشها – به گمان این نگارنده – مظهر مطلق شیوایی و زیبایی نثر پهلوی است و در اوج خود قرار دارد.
متن دیگر زند وندیداد است. این اثر ترجمه وندیداد اوستایی است با یادداشتهایی اضافی خاص متن پهلوی. این اثر، علاقه بر داشتن مطالبی جغرافیایی و تاریخی (هرچند افسانهای)، دارای مطالب بسیار حقوقی و آیینی نیز هست که آن را از نظر جامعهشناسی تاریخی و ارتباط فرهنگی و اجتماعی مردم نجد ایران با بینالنهرین و غرب آسیا شایان اهمیت بسیار میسازد.
در اثر حاضر، تنها از فصل دوم این کتاب که مربوط به زندگی جمشید است، استفاده و نیز در مجلد دوم، از فصل اول این کتاب بخشهایی یاد شده است. مطالب یاد شده در فصلهای اول و دوم این کتاب که دارای اصلی اوستایی است، باید محتملاً بسیار کهن و مربوط به اعصار پیش از تاریخ گسترش و سپس سکونت اقوام هند و ایرانی در آسیای میانه، دره سند و نجد ایران باشد.
کتاب متنهای پهلوی محتوی سی و هشت مطلب مستقل از یکدیگر است و از جمله مطالب بسیار باارزش آن یادگار زریران، شهرستانهای ایران، داستان خسرو قبادان و ریدک، درخت آسوری و گزارش شطرنج است که از نظر اساطیری، جغرافیایی و اجتماعی دارای اهمیت ویژهای است. از نظر تطبیق ادبیات حماسی میانه ایرانی با شاهنامه فردوسی نیز داستان یادگار زریران از اهمیت بسیاری برخوردار است.
در اثر حاضر علاوه بر یادگار زریران، بخشی از متن درخت آسوری و همه قطعه شعر بهرام ورجاوند نیز آمده است.
سرانجام باید از واپسین نوشتهای که در این کتاب آمده است، یاد کرد و آن ارداویرافنامه یا ارداورازنامه است. این کتاب شرح سفر بهدینی مقدس است به جهان دیگر که در طی آن به دیدار اوهرمزد و مشاهده بهشت و دوزخ نایل میگردد.
این کتاب از جهات بسیاری قابل مقایسه با اثر دانته است، بخصوص در توصیف دوزخ و مجازاتها که بخش عمده هر دو کتاب را تشکیل میدهد، یا در مورد گناهکاران که در هر دو اثر بیشتر زنان ناپارسا به چشم میخورند.
در کار ترجمه این متنها، نگارنده کوشیده است ترجمهای را در دیدار خواننده بگذارد که تا سر حد امکان معرف زبان و سبک خاص نثر دوره میانه زبان ما باشد، تا این اثر علاوه بر ارزش محتمل اساطیری خود، ارزشی زبانی و ادبی نیز داشته باشد. اما در این کار کوشش شده است تا از پیچیدگیهای کلام که گاه در متنهای اصلی دیده میشود، و از آوردن واژههای فرو مرده و مهجور دوری شود، زیرا نباید فراموش کرد که هدف اصلی شناساندن اساطیر بوده است.
متنهای اصلی از نظر سبک نثر و ارزش ادبی یکدست نیستند و برابر به شمار نمیآیند. نثر شیوا و استوار زند بهمنیسن و بخشهایی از بندهش با مجموعه هراسانگیز رشته واژههای درهم کشیده دینکرد نمیتواند در یک مجموعه واحد سبکی قرار گیرد، و به ناچار، ترجمه آنها نیز نمیتواند یکدست بوده باشد. این تفاوتها در ترجمههای این کتاب منعکس و مشهود است.
امید است این اثر نه تنها از نظر اساطیری، که از نظر شناساندن نثر پارسی میانه مشتی از خروار به شمار آید و مایهای در دست علاقهمندان به فرهنگ و ادب این سرزمین قرار گیرد.
مهرداد بهار
بیشتر بخوانید: آفرینش زیانکار در روایات ایرانی | بهشت و دوزخ در اساطیر بینالنهرین