اما با برداشتن پوشش رمز و راز این که چگونه این بناهای باورنکردنی ساخته شدهاند، تنها یک قطعه از این پازل را کامل میکند. این که دریابیم چگونه ساخته شدند و چگونه مورد استفاده قرار میگرفتهاند، سؤالاتی جدیدتر را مطرح میکند؛ سؤالاتی که شاید جوابی برای آنها بر روی کره خاکی نباشد. آیا بیگانگان حقیقتاً الهامبخش پیشینیان ما بودهاند تا معابد و اهرام کهن را بسازند؟ و اگر آنها به اینجا آمدهاند، آیا هیچ بخشی از دانش فیزیک پیشرفتهی خود مانند فضانوردی یا ریاضیات را برای ما به ودیعه گذاشتهاند؟ اگر اینگونه است، آیا شواهدی در این باره تا به امروز وجود دارد؟ یکی از مثالها میتواند دستگاه «آنتیکیترا» (Antikythera) باشد که اغلب به عنوان اولین کامپیوتر دنیا در تاریخ ۲۰۰۰ سال قبل منسوب میشود.
[ دستگاه آنتیکیترا که در سال ۱۹۰۰ کشف شد ]
دیوید چیلدرس: دستگاه «آنتیکیترا» در سال ۱۹۰۰ توسط غواصان اسفنج کشف شد. این دستگاه در یک جزیرهی کوچک در «اَئجیِن» (Aegean) به دست آمد و نام آن را «آنتیکیترا» گذاشتند. در این منطقه کشتی شکستهای وجود داشت و در این کشتی لاشهی یک جعبهی پوششدار یافت شد که از جنس فلزات ترکیبی بود، و پس از این کشف به موزهی «آتن» منتقل شد. پنجاه سال طول کشید تا توانستند این جعبه را تحت اشعهی ایکس قرار دهند و به این وسیله قادر به بازسازی آن شوند. چرخدندههایی که به هم وصل بودند تصویر دقیقی از این که این جعبه چه چیزی بوده است، ارایه داد. و این واقعاً یک کامپیوتر است. یک ماشین کاملاً پیچیده.
[ بازسازی شدهی دستگاه آنتیکیترا ]
جیسون مارتل: این یک بخش بسیار جالب از تکنولوژی است، به دلیل کاری که انجام میدهد. اولاً این یک دستگاه فضانوردی است که شما را قادر میسازد با استفاده از جداول به ردیابی ستارهها بپردازید و در مسیرهای دریایی جهتیاب شما است. علاوه بر این، یک دستگاه علم نجوم نیز هست. به شکلی که میتواند بر اساس تاریخ تولدتان به شما بگوید تحت تأثیر کدام سیاره هستید. و بر مبنای آن، وقتی این سیاره در تراز بخصوصی باشد، چه اتفاقات به خصوصی برای شما خواهند افتاد. بنابراین، این یک دستگاه بسیار جالب و بخشی از تکنولوژی است که کاملاً دندههایی پیچیدهتر از بخش داخلی ساعتهای مدرن سوییسی دارد. و قدمت آن به ۲۰۰ سال پیش از میلاد مسیح میرسد. بنا بر این، این کاملاً نامتعارف است که چه کسی توانسته است این دستگاه را بسازد و برای چه استفاده میشده است؟
دیوید چیلدرس: وقتی باستانشناسان این وسیله را در سال ۱۹۵۰ مورد آزمایش قرار دادند، اعلام کردند که آنها هرگز فکرش را هم نمیکردند که یونانیهای باستان به چنین دستگاه پیچیدهای دسترسی داشته باشند. در واقع آنها گفتند این درست مثل یافتن یک هواپیمای جت در درون قبر فرعون «تات» (توت عنخ آمون) است.
حتی قدیمیتر از مکانیزم «آنتیکیترا»، حکاکیهای روی دیوار معبد «دندرا» (Dendera) در مجموعه معابد مصر است. برای بعضیها طراحیهای عجیب آن شبیه طراحیهای موضوعاتی است که امروزه مورد استفاده است.
جورجیو سوکالوس: در مصر و در معبد «دندرا» دخمهای در زیر زمین وجود دارد که همیشه سرّی بوده و تنها کاهنان اعظم میتوانستهاند به درون آن دسترسی داشته باشند. داخل آن بسیار گرم است. بسیار باریک است و سقف کوتاهی دارد. و بر روی دیوارها، شما نقش برجستههایی از چیزی که به نظر میرسد لامپهای باستانی بودهاند میبینید. چرا که ما ناچاریم از خود یک چیز را بپرسیم؛ و آن این که: چگونه مصریهای باستان داخل مقبرههایشان را روشن میکردهاند؟
بر اساس نظر اکثر باستانشناسان، مصریهای باستان از مشعل برای روشن کردن مقبرهها و دالانها و معابد تاریک استفاده میکردهاند. هیچ کجا، حتی بر روی سقف، نشانهی سادهای باقی مانده از دود مشعل وجود ندارد. اما اگر از مشعل استفاده نشده است، به چه شکل دیگری این اتاقهای بسیار کهن با راهروهای آن روشن میشدهاند؟
جورجیو سوکالوس: تئوری دیگری که مطرح شد این بود که نور با برخورد به آینههای محدب به درون رسوخ میکرده است. من سعی کردم این تئوری را بازسازی کنم، اما متأسفانه درست از آب در نیامد. چون بعد از چند پیچ، نور خورشید ناپدید میشد. چون آینههای محدب بسیار ضعیف بودند. در عین حال، درون مقبره اکسیژن کافی وجود ندارد تا بتواند شعلهی مشعل را زنده نگهدارد. من یک بار در مقبرهی فرعون در درون هرم «جیزه» بودهام. یک نفر چراغها را خاموش کرد و بلافاصله ما در تاریکی محض بودیم. و من در آنجا گفتم: مشکلی نیست، فقط کافیست فندکم را از کولهام بیرون بیاورم. فندک را روشن کردم. اما فندک کار نمیکرد. بنابراین، داخل این مقبرهها چگونه روشن میشده است؟ منظورم این است که باید نوعی منبع روشنایی مصنوعی وجود میداشته است که میتواند به طور مثال یک لامپ باشد. بنابراین، در دخمهی زیرزمینی در «دندرا»، ما نقش برجستههایی از چنین لامپهایی را پیدا کردیم.
[ نقش برجستههای لامپ در دخمهی دندرا ]
[ یک بازسازی از نقش برجستههای لامپ در دخمهی دندرا ]
دیوید چیلدرس: توضیح مصرشناسان در این باره، که البته ناچارند توضیحی برای این اشکال داشته باشند، که حداقل یک توضیح باید باشد و باید متعلق به همین دوره باشد، نمیتواند وسیلهای برقی باشد. توضیح آنها این است که این یک گل لوتوس است، و آنچه که به نظر یک حباب روشنایی میرسد، نوعی مادهی عطری حاصل از گل لوتوس است. پس فقط یک نقش عجیب و غریب از یک گل است. البته توضیح دیگری میتواند وجود داشته باشد و آن این که، آنها در واقع چراغ الکتریکی داشتهاند.
اما اگر مصریان باستان قبلاً از نوعی چراغ الکتریکی برای روشن کردن راهروها استفاده میکردهاند، چرا این شواهد تنها در معبد «دندرا» دیده میشوند؟
جورجیو سوکالوس: در مصر شما مکانهای متفاوت تخصصی دارید. و «دندرا» مکانی بوده است که دانش روشنایی از آن سرچشمه گرفته و همان جا هم نگهداری شده است. و این دانش برتر توسط کاهنان اعظم حفظ میشده است. و این کاهنان تنها کسانی بودهاند که اجازهی دسترسی به این گونه اطلاعات را داشتهاند. چون «دندرا» مکانی خاص بوده است که دانش بخصوصی در آن حفظ و نگهداری میشده است.
دکتر مایکل دنین: جامعهی دانشمندان نمیگویند «اوه، موجودات فضایی وجود ندارند» یا «هرگز این کار را نکردهاند». آنها یک تئوری را بررسی میکنند که آیا علمی است یا غیرعلمی. و این به آن معناست که برای آن که چیزی بتواند یک تئوری علمی محسوب شود باید چیزی باشد که بتوان آن را با مشاهداتی واضح مورد آزمایش قرار داد.
اما چگونه مصریان باستان توانستهاند از چیزی این قدر شبیه به چراغهای مدرن امروزی بدون دسترسی به الکتریسیته استفاده کرده باشند؟ گذشته از اینها، الکتریسیته هزاران سال بعد از آن هم کشف نشد. البته با یک استثنا از آنچه که دانشمندان آن را «باطری بغدادی» (The Baghdad Battery) مینامند.
[ باطری بغدادی ]
جیسون مارتل: «باطری بغدادی» در عراق باستان کشف شد. محققین امروزی میگویند: «امکان ندارد که بشر نخستین توانسته باشد از لامپ الکتریکی استفاده کرده باشد.» آنها نگاهی به این باطری بغدادی انداختند، که یک دو جین از آنها در عراق یافت شده، و تنها تئوری ارایه شده این بود که اینها برای تعمیرات جواهر استفاده میشده است.
دو محقق طرفدار نظریهی بیگانگان باستانی «جیسون مارتل» (Jason Martell) و «جورجیو سوکالوس»، با استفاده از یک مدل تقلیدی از دستگاه، نشان دادند که باطری بغدادی چگونه ایجاد الکتریسیته میکند.
[ جیسون مارتل و جورجیو سوکالوس در حین انجام آزمایش روش ایجاد الکتریسیته توسط باطری بغدادی ]
جیسون مارتل: پایه اولیهی آن، یک گلدان رُسی است. خاک رُس به شکل طبیعی در جنوب عراق یافت میشود. و پس از آن ما از یک ورق کوچک مسی استفاده کردیم و قیر بازدارنده به دور میلهای آهنی در میان آن. و همهی اینها با هم کار میکنند. و در ترکیبی از یک اسید ضعیف مثل سرکه، آب انگور، آب پرتقال و یا حتی شراب، میتواند شارژ تولید کند. با مخلوط کردن این آیتمها با غلاف پلاستیکی و پایهی آهنی و مس و مجموعهی اینها، الکتریسیته تولید میکند. بنابراین کاری که باید انجام دهیم این است که گلدان رُسی را با مقداری آب پرتقال پر کنیم. البته آن را خیلی پر نکنید. سپس پایه را سر جای خود میگذاریم. چند لحظه صبر میکنیم تا پایه آهنی-مسی این انفعالات را دریافت کنند که با بخش مسی در تماس است. سپس با روشن کردن ولتمتر و اتصال آن به هر دو سر، باید بتوانیم شارژ را ببینیم. و اگر کمی به آن زمان بدهید تا الکتریسیته را جذب کند، وقتی روی همین ولتاژ بمانید تا به بالا رفتن ادامه دهد، واقعاً وز وز میکند.
[ نتیجهی بازسازی باطری بغدادی و به دست آوردن ولتاژ ]
اما در حالی که برخی باطری بغدادی را به عنوان شاهدی بر الهامبخشی انسان به وسیلهی هوش موجودات فضایی میبینند، عدهای دیگر به آن مینگرند و به سادگی میگویند: «خب که چی؟».
دکتر مایکل شرمر: شما میتوانید مقداری از تکنولوژی باستان مثل همین باطری بغدادی را که احتمالاً برای آبکاری نوعی فلز مورد استفاده بوده است را انتخاب کنید که فقط ترکیب شیمیایی انجام میدهد و عکسالعمل شیمیایی معینی دارد که آنها تنها برای همان یک دلیل از آن بهره میبردهاند. و میتوان آن را برداشت و ولتمتر را به آن وصل کرد و «اوه ببینید، ما میتوانیم ولتاژ آن را ببینیم» خب، که چی؟ این فقط یک فعل و انفعال شیمیایی است. اگر آنها از این باطریها برای راه انداختن ماشینهای دیگر استفاده میکردهاند، آن ماشینها کجا هستند؟ اگر آنها الکتریسیته را به سیمها میفرستادهاند، پس این سیمهایی که باید در همهی این فرهنگ یافت بشوند کجا هستند؟ به عبارتی دیگر، اختراعی مثل این، نمیتوانسته است که بدون اتصال به اختراعات همزمان دیگر، باقی مانده باشد.
جورج نوری: این یک باطری است و همه با این مطلب موافق هستند. اما کسی نمیداند چرا این را ساختهاند و اصلاً چگونه ساخته شده است. چه ذهنی در این باره اندیشیده است؟ شما الکتریسیته امروز را در ۷۰۰۰ سال پیش میبینید. این خیلی عجیب است. اما این به روشنی واضح است که یک باطری است.»
دیوید چیلدرس: همهی ایدهی این که تمدنهای کهن در واقع دانش الکتریسیته داشتهاند و از آن استفاده میکردهاند، امروز یک حقیقت پذیرفته شدهی باستانشناسی است. درست مثل تمدن خود ما در ۲۰۰ سال پیش از این که «بنجامین فرانکلین» (Benjamin Franklin) و دیگر دانشمندانی شروع به امتحان دستگاههای سادهی الکتریکی کردند. ما حالا شواهدی داریم که بیش از ۳۰۰۰ سال پیش هم مردم دستگاههای الکتریکی را تجربه کردهاند. از کجا به این مسائل راه یافتند؟ چه دستگاههای الکتریکی دیگری بوده است که آنها احتمالاً میتوانستهاند ساخته باشند؟ باور من این است که احتمالاً آنها همه نوع دستگاه الکتریکیای تولید میکردهاند.
مقبرهها، معابد، لامپهای باستانی، حتی الکتریسیته. اینجا بر روی زمین شواهدی از معماهای معماری و تکنولوژی وجود دارد که قرنها پیش حتی نمیدانستیم آنها قابل ایجاد شدن هستند. اما اگر شواهد وجود فضانوردان باستانی اینجا و بر روی زمین موجود است، آیا در جای دیگری هم میتواند باشد؟ شاید بتوانیم آنچه را که میجوییم با نگاه به آسمان بیابیم. در شهر کهن «تیوتیهوکان» در مکزیکو، شواهد میگویند که فرهنگهای کهن، دانش بسیار دقیقی در حدی باور نکردنی دربارهی کرات همسایهی زمین داشتهاند. برخی از محققین حتی تعداد و جهت قرار گرفتن این اهرام را بازتابی کامل از مدل منظومهی خورشیدیمان تفسیر کردهاند.
[ تیوتیهوکان ]
جورجیو سوکالوس: در امتداد خیابان مرگ (اونیو د لاس موئرتوس) (Avenue De Los Muertos) اهرام در ردیفهایی دقیق و فاصلهی مداری سیارات منظومهی خورشیدیمان قرار گرفتهاند.
احتمالاً واقعیت شگفتانگیز این است که هرم بزرگ خورشید که در مرکز سایر بناها واقع شده است، بازتاب این حقیقت است که خورشید در مرکز منظومهی ما است و کرات به دور آن در گردش هستند.
جورجیو سوکالوس: این یک حقیقت شناخته شده در آن زمان بوده است که خورشید در مرکز منظومهی خورشیدی قرار دارد. در حالی که «علم غرب» آن را تا مدتها پس از این هنوز کشف نکرده بود.
اما چگونه طراحان «تیوتیهوکان» از زمانهای دور میدانستهاند که کرات منظومهی ما به دور خورشید در گردش هستند؟ آیا این برای ما قرنهای بسیار زیادی از پژوهشهای دانشمندان و تحقیقات محققان زمان نبرد؟
جورجیو سوکالوس: به اندازهی کافی جالب است که عدهای همیشه خواهند گفت: «اوه، این تنها یک تصادف است که این اهرام در همردیفی با سیارات منظومه خورشیدی ما هستند». اما اگر ما به آن سوی دیگر زمین و به «استونهنج» (Stonehenge) برویم، منطقهی باستانی دیگری را خواهیم داشت که حتی از «تیوتیهوکان» هم قدیمیتر است. اگر شما از زاویه دید یک پرنده و از بالا به «استونهنج» نگاه کنید، میبینید که این بناها همه دایرههایی متحدالمرکز هستند و هر یک از این دوایر دقیقاً در ارتباط با مدارهای همهی کرات در منظومهی خورشیدیمان هستند. بنابراین ما دو نقطه بر روی زمین داریم که هر دو مبین یک چیز هستند.
[ استونهنج در انگلستان ]
[ همترازی استونهنج با سیارات منظومه خورشیدی ]
در سالهای اخیر «استونهنج» توسط برخی از باستانشناسان نوعی تقویم نجومی قلمداد شد. تقویمی که میتواند برای محاسبات پیشرفتهای مثل خورشیدگرفتگیها مورد استفاده قرار بگیرد. اما اگر این حقیقت داشته باشد، کسی که این سنگهای عظیم را در خشکیهای انگلیس ردیف کرده است باید از دانش دقیق نجومی مدار خورشید بهرهمند بوده باشد. معبد سنگی «تیکال» (Tikal) در قرن هفتم تا نهم و در ارتفاع ۶۰ متری در جنگلهای بارانی گواتمالا ساخته شده است. «تیکال» جایگاه یکی از بزرگترین حفاریهای دنیا بوده است. در حالی که با هزاران سازه هنوز هم در زیر جنگل مدفون است.
[ معبد سنگی تیکال ]
بر اساس گفتهی دانشمندان، معبد «تیکال» نقش بزرگی در کمک به «مایا»ها برای ساختن تقویم آنها داشته است. با ردیف کردن لبههای خارجی بین بلندترین نقطهی بناها، ستارهشناسان باستانی توانستهاند مهمترین روزهای سال را مشخص کنند، مانند نقطهی اعتدال شب و روز یا نقطهی تحویل. اما آنچه که نظریهپردازان فضانوردان باستانی را دچار هیجان میکند این است که طرح اهرام «تیکال» با چه دقتی در ارتباط تنگاتنگ با منظومهی «شکارچی» (اوریون/Orion) و «خوشه پروین» (پلییادیس/Pleiades) در آسمان قرار دارد. یک نگاه از بالا به این ساختار نشان میدهد که درست مثل یک آینه همتراز با این صورت فلکی است.
[ همترازی اهرام تیکال با منظومهی شکارچی و خوشه پروین ]
شبیه به همین خطوط در منطقهای بسیار بسیار دورتر از «تیکال» اخیراً بر روی مریخ کشف شده است. دستهای از سازههای خشکی که تکرار دقیقی از محدودهی معابد «تیکال» است. سه منطقهی معین با یک طرح یگانه!! آیا تصادف است؟ یا یک طراحی؟
جورجیو سوکالوس: در «تیکال» افسانهها و اسطورههایی داریم که همه از زمانی میگویند که خدایان به زمین و به دیدار پیشینیان ما آمدهاند. بنابراین «تیکال» همچنین به عنوان پیغامی برای آیندگان ساخته شده است. تا ببینند، که در زمانهای بسیار بسیار دور موجودات فضایی به دیدار ما آمدهاند.
جیسون مارتل: کسی که اینها را دیده است در واقع باید اطلاعات را به آنها مخابره کرده باشد، چرا که آنها نمیتوانند تنها حدس زده باشند. من حقیقتاً در کار طرح یک سؤال اساسی هستم. این که تئوری «بیگانگان باستانی» واقعاً نیازمند یک زایش دوباره است.
دکتر سارا سیگر: اگر این کاملاً واضح است که مردم باستان قادر به اندازهگیری همهی این وقایع نجومی بودهاند، بلکه حتی میتوانیم بر اساس یک معادلهی ریاضی آن را ثابت کنیم، آنها را کنار هم بچینیم و چیزهایی جدید را پیشگویی کنیم. آنها نباید فکر کنند که مردم باستان احمق بودهاند.
دکتر تاد دیزوتل: انسانهای نخستین و مردم عهد عتیق مجهز به دستگاههای «جی.پی.اس» نبودهاند. آنها مسیر خورشید در آسمان را میشناختهاند. مسیرهای ماه در آسمان را در اختیار داشتهاند. آنها میتوانستهاند ستارهها را در شب ببینند. اینها همان آیتمهایی بوده است که این مردم از روی آنها جهتیابی میکردهاند. بنابراین، این اصلاً یک مطلب تعجبآور نیست که در اغلب فرهنگها، پدیدههای ستارهشناسی ثبت است.
دکتر سارا سیگر: ما هیچ وقت به بالا نگاه نمیکنیم تا از زیبایی ستارهها بهرهمند شویم. مردم باستان نمیتوانستهاند آسمان را ندیده بگیرند. بدون برق، آسمان بسیار تاریک است و ستارهها بسیار درخشان. نه تنها این، بلکه اصلاً آنها برای جهتیابی، برای فصول جهت گیاه کاشتن، و برای بسیاری چیزهای دیگر به آسمان متکی بودهاند. امروزه ما با «جی.پی.اس»ها، با جهتیابها و با کامپیوترهای خود، نیازی به نگاه کردن به آسمان نداریم.
جورجیو سوکالوس: میخواهم دربارهی یک چیز کاملاً صریح باشم و آن این که؛ پیشینیان ما به همان باهوشی که ما هستیم بودهاند. و با این احوال، من باور نمیکنم که تنها فضاییهایی در قدیم از زمین دیدار کردهاند، بلکه من کاملاً در این باره متقاعد شدهام. به خاطر این همه نشانههای بیشمار و تکههای شواهدی که میتوانیم در سراسر دنیا و در فرهنگهای کهن متفاوت و در افسانهها و اساطیر مختلف پیدا کنیم. من میدانم که این اتفاق افتاده است. زیرا اگر شما به همهی تکههای این پازل نگاه کنید، این تنها نتیجهی ممکن است که میتوانید به آن دست یابید.
اما چرا مردم عهد عتیق از همان ابتدا این همه به آسمان و به ستارهها متمرکز بودهاند؟ آیا آنها منتظر اتفاقی بودهاند؟ یا شاید برای چیزی، یا کسی بوده است که بازگردد؟ شاید چهار دهه گذشته باشد، اما ایدههای «ون دانیکن» تا به امروز هنوز هم دوستداران این تئوری را جذب و محتاطان را گیج میکند. حتی تا همین امروز هم این نویسنده مثل یک متن قدیمی و یا یک جادوگر دوران باستان، هنوز هست و پیام خود را ارسال میکند. این که: «ما تنها نیستیم».
اریک ون دانیکن: مردم عصر پارینهسنگی نمیتوانستهاند حتی یکی از خطوط مستقیم را رسم کرده باشند یا هزاران راه در میان کوهها ایجاد کرده باشند. و دوستان دوران پارینهسنگی ما نمیتوانستهاند هزاران تن سنگ را در سیستمی هندسی در کنار هم بچینند. کسی باید آنها را راهنمایی کرده باشد.
اما تا زمانی که تئوری «ون دانیکن» قابل بحث باشد، تأثیر آن بر فیلمها، سریالهای تلویزیونی و حتی برنامههای رادیویی، اجتناب ناپذیر است.
خاویر گریلو مارچواچ: این پدیده پر از تندر قصههای تخیلی است. سری کلاسیک «جنگ ستارگان» با این عبارت آغاز میشود که میگوید: «کسانی هستند که بر این باورند که زندگی در اینجا از جایی دیگر آغاز شده است، با تبار انسان فرسنگها دورتر از کهکشانها که شاید نیاکان آنها بودهاند. نیاکان مصریان، تولتکها و مایاها». شما میدانید که این ایدهها از دل باورهای کسی مثل «ون دانیکن» بیرون آمده است، که ما را در تماس با ایدهی اسطورهی هوش برتر قرار میدهد. و این یکی از چیزهایی است که ما به عنوان انسان، مشتاقانه به دنبال آن هستیم. و آن هم این که، ما در این جهان تنها نیستیم و کسانی در جایی دیگر وجود دارند. آیا آنها پشتیبان ما هستند؟ یا به سوی ما میآیند تا به همراه ما بجنگند تا ما را با هم در برابر دشمنی مشترک متحد کنند؟
دکتر تاد دیزوتل: اگر بخواهم صادق باشم باید بگویم تئوری «بیگانگان باستانی» هرگز از گفتگوهای من و همقطاران من بیرون نیامد. مهم نیست چقدر رنگ در آن نهفته باشد. ما هرگز تئوری «بیگانگان باستانی» را به گفتگو نگذاشتیم. در هیچ مسیر غیر قابل باوری.
دیوید چیلدرس: یک وجه خوب این تئوری این است که ما را وا میدارد به فکر بیفتیم. این سؤالات را پیش میکشد که بگوییم؛ این یکی چطور؟ آن یکی چطور؟ ما نیازمند توضیحی برای همهی اینها هستیم. و من فکر میکنم یکی از مهمترین دلایل این که چرا اغلب باستانشناسان یک شیوهی برخورد معمولی با این پدیده میکنند این است که این تئوری آنها را آشفته میکند. چون آنها همهی پاسخها را ندارند.
جورج نوری: برخی از آنها ممکن است بر این باور باشند که زندگی در جهانهای دیگر وجود داشته باشد. اما حرف آخرشان این است که آن را اثبات کنید. به شکلی واقعی نشان بدهید. من باید سفینههای فضایی را ببینم. باید چیزی فیزیکی ببینم و نه تنها چند تصویر باستانی که هر کسی میتواند آن را به موجودی تفسیر کند.
طفره رفتن، مسخره کردن، احمقانه پنداشتن. دیدار بیگانگان باستانی از زمین در قرنها پیش؟! ساخت بناها؟! اثر گرفتن متون مقدس؟! اما اگر همهی اینها راست باشد چه؟ اگر تنها یک تکه از مدارک و شواهد بیرون بیاید چه اتفاقی میافتد؟ یک سنگ، یک کلید که اثبات کند «ون دانیکن» دربارهی همه چیز درست میگفته است؟ و اگر او درست بگوید، این نظریه دربارهی آیندهی ما چه میگوید؟ اگر بازدیدکنندههایی در گذشته به زمین آمده باشند، آیا دوباره هم خواهند آمد؟
دکتر مایکل دنین: برای من تئوری حضور این بیگانگان در زمین ایدهای هیجانانگیز و جالب است. و اگر این اتفاق حقیقتاً بیفتد، بسیار جالب خواهد بود. مردم هم دربارهی سؤالاتی اینچنینی هیجان دارند. شاید آنها شروع به فکر کردن به آن کنند و شاید مثل بسیاری چیزهای دیگر در آخر به فیزیک یا باستانشناسی هم فکر کنند و هنوز هم در جریان علمی حوادث باشند. این میتواند یک وجه مثبت ماجرا از این تئوریها و عمومی کردن آنها باشد.
جورجیو سوکالوس: اگر هم برعکس، این تئوری اشتباه از آب در بیاید، من اولین کسی خواهم بود که بگویم: «بسیار خب، مشکلی نیست» اما تا کنون شواهد به خصوصی هنوز ارزش خود را از دست ندادهاند.
دکتر سارا سیگر: اگر تئوری فضانوردان باستانی به نوعی اثبات شود، این میتواند یک بمب پر صدا در زمینهی تخصص من در جستجو در کرات دیگر مثل زمین با زندگی بر روی آنها، باشد. چرا که اگر بیگانگان فضایی در زمانی دور از زمین دیدن کرده باشند، به معنی آن است که آنها همین دور و بر هستند. به این معنی است که ما نیاز نداریم راه دوری برویم تا کراتی مثل زمین و با نشانههایی از حیات بر روی آنها بیابیم.
دکتر لوییس ناویا: اما در بررسی شواهد احتیاط شرط اول است، چرا که میتواند معانی متفاوتی داشته باشد. من مطمئن نیستم عکسالعمل عمومی چه باشد.
کشیش بری داونینگ: میتواند مردم را دچار ضربه کند. معنای اصلی تاریخ مذهب در دنیا این است که با احترام بیشتری بازبینی کنید و با طرح سؤالاتی بیشتر. یعنی ما حالا باید چه تعبیری از این داشته باشیم؟ ما حالا باید با این نظریه چه کنیم؟
خواهر روحانی ایلیا دلیو: اگر علم بتواند زندگی در مریخ را اثبات کند. اگر علم بتواند «یو.اف.او» را توضیح دهد. در این صورت باید به خودمان هم به همان اندازه که به علم اعتماد داریم، اعتماد کنیم. و دوباره دربارهی خودمان بر روی زمین در روشنایی نور یک احتمال از زندگی جدید بیندیشیم. آیا این، درک ما را از خدا تغییر میدهد؟ نباید این طور باشد. اگر ما غریبههای فضایی را بیابیم، باید به وجد آییم.
جورج نوری: صادقانه بگویم؛ به این شکلی که زندگی در این کرهی خاکی پیش میرود، من با کمال میل ورود هر میهمانی را هر از گاهی خوشآمد میگویم.
اریک ون دانیکن: شکی نیست که فرضیهی من از سوی اکثریت پذیرفته خواهد شد. شاید بین ۵ یا ۱۰ سال هنوز مبهم باشد. دیر یا زود ما با کسی بیرون از زمین تماس خواهیم داشت. و سپس تفکر ما کاملاً تغییر خواهد کرد. اینها دوباره برمیگردند. و اگر شما به «اریک ون دانیکن» گوش نکنید، با پدیدهی «شوک خدایان» مواجه خواهید شد.
پایان
این مقاله در ۳ قسمت تهیه شده است: | قسمت اول | قسمت دوم | قسمت سوم |
اسامی و عناوین مشارکت کنندگان در این مقاله
– دکتر آرتور دیمارست (باستانشناس دانشگاه وندربلت)
– دیوید چیلدرس (نویسنده: تکنولوژی خدایان)
– دکتر لوییس ناویا (استاد فلسفه انستیتو تکنولوژی نیویورک)
– دکتر مایکل شرمر (سردبیر ارشد مجله اسکپتیک)
– اریک ون دانیکن (نویسنده: ارابه خدایان؟)
– جورج نوری (مجری رادیو ساحل به ساحل)
– جورجیو ای. سوکالوس (ناشر مجله عصر افسانهای)
– جیسون مارتل (محقق بیگانگان)
– خاویر گریلو مارچواچ (نویسنده علمیتخیلی / تهیه کننده)
– مایکل کریمو (نویسنده: باستانشناسی ممنوعه)
– دکتر مایکل دنین (فیزیکدان دانشگاه ایرواین)
– کشیش بری اچ. داونینگ (نویسنده: کتاب مقدس و بشقابپرندهها)
– دکتر رابرت آر. کارگیل (باستانشناس انجیلی دانشگاه کالیفرنیا)
– دکتر سارا سیگر (استاد علوم سیارهای ام.آی.تی)
– خواهر روحانی ایلیا دلیو (استاد مطالعات معنوی باشگاه تکنولوژی واشینگتن)
– دکتر تاد دیزوتل (انسانشناس دانشگاه نیویورک)
– Arthur Demarest, Ph.D. (Archaeologist, Vanderbilt University)
– David Childress (Author, Technology of the Gods)
– Dr. Luis Navia (Prof. of Philosophy NY Inst. of Technology)
– Dr. Michael Shermer (Editor-in-Chief, Skeptic Magazine)
– Erich von Däniken (Author, Chariots of the Gods?)
– George Noory (Radio Host, Coast to Coast AM)
– Giorgio A. Tsoukalos (Publisher, Legendary Times Magazine)
– Jason Martell (Alien Investigator)
– Javier Grillo-Marxuach (Science Fiction Writer / Producer)
– Michael Cremo (Author, Forbidden Archaeology)
– Michael Dennin, Ph.D. (Physicist, UC Irvine)
– Rev. Barry H. Downing (Author, The Bible & Flying Saucers)
– Robert R. Cargill, Ph.D. (Biblical Archaeologist, UCLA)
– Sara Seager, Ph.D. (Prof. of Planetary Sciences, MIT)
– Sister Ilia Delio, OSF (Prof. of Spirituality Studies Washington Theological Union)
– Todd Disotell, Ph.D. (Anthropologist, New York Univ.)