رابطه یگانه بین اشکال هندسی و نقاط معینی در زمین در تاریخ، به تعلیمات مدرسه «فیثاغورث» در یونان باستان میرسد (تصویر 117).
David Childress یکی از مشهورترین فیلسوفان طرفدار «فیثاغورث» در یونان باستان، «افلاطون» است که درباره زمین به عنوان دروازه سطح هندسی یاد میکند. یک حجم شبیه به توپ دوخته شده در فرمهای مختلف هندسی (تصویر 118). و مدرسه «فیثاغورت» بدوا میگوید که هندسه، و فرمهای مختلف هندسی همان چیزیست که همه چیز را ایجاد میکند حتی زمین را.
معمای عجیب دیگر در حیطه تمرکز بر مشاهدات «یو.اف.او»، (تصویر 119) در رابطه با «شبکه توری جهانی» است. قبل از مرگ در 1992، محقق فرانسوی «یو.اف.او»، «ایمی میشل» (تصویر 120) نقل قول گزارشات فرازمینیها را از زمان واقعه «رازول» در 1947، بر روی نقشه ترسیم کرد (تصویر 121).
Philip Coppens وقتی آنها را روی نقشه آورد، متوجه شد که آنها مشخصا روی خطوط معینی قرار گرفتهاند و شروع به نقطهگذاری این خطوط کرد و دریافت که این خطوط تصادفی نیستند، بلکه در واقع درجهبندی شدهاند نسبت به عرضهای جغرافیایی (تصویر 122) و اینکه منطق علمی در ورای آن نقطه که «یو.اف.او»ها مشاهده شدهاند وجود دارد.
تصویر 117
تصویر 118
تصویر 119
تصویر 120
تصویر 121
تصویر 122
نظریه پردازان «فضانوردان باستانی» معتقدند که تمرکز سطوح انرژی و مشاهدات «یو.اف.او»، تصادفی نیست. آنها اعلام کردند که موجودات غیرزمینی پیشینیان ما را ملاقات کرده و به آنها از نقاط خاص نیرو در این مکانها، خبر دادهاند. آنها همچنین میگویند که به مردم باستان آموخته شده که چگونه سازههایی باور نکردنی را برای جذب این انرژیهای طبیعی بسازند (تصویر 123 تا 126). این یک تئوریست که «رمل و اسطرلاب» خوانده میشود.
تصویر 123
تصویر 124
تصویر 125
تصویر 126
David Childress بنابراین، در واقع با ساخت «اهرام» (تصویر 127) و سنگهای ایستاده (تصویر 128)، ستونهای هرمی (تصویر 129) و چیزهایی از این دست، ما قادریم با این میدان انرژی طبیعی در اطراف زمین کار کنیم (تصویر 130) و در یک روش مشابه به طب سوزنی در بدن انسان، میتوانیم همان کار را با زمین هم انجام دهیم (تصویر 131). و با گذاشتن سازههای معینی، یا گذاشتن سوزنهایی در منطقهای معین در زمین، ما میتوانیم این انرژیها را برجسته کنیم (تصویر 132).
تصویر 127
تصویر 128
تصویر 129
تصویر 130
تصویر 131
تصویر 132
Erich von Daniken در اروپا، خطوط، گاهی در هزاران کیلومتر درازا، از دوران باستان وجود دارند. در اروپا آنها را خطوط «لِی» مینامند. تمامی این نقاط باستانی، به هم متصلند (تصویر 133).
Giorgio A. Tsoukalos خطوط «لِی»، در سراسر اروپا گسترده است؛ از انگلستان تمام راه، تا فرانسه، و پایینتر از آن ایتالیا و همه در یک خط راست (تصویر 134). و موضوع حیرتانگیز اینکه بسیاری از این شهرها که روی این خط واقع هستند، ریشه نامشان مقتبس از بیست تا سی شهر است.
تصویر 133
تصویر 134
Erich von Daniken همه نقاط روی یک خطند. نقاط باستانشناسی. هر نقطه هم همان ریشه لغوی را دارد. این لغت هم، همیشه «ستاره» است. این کاملا حیرتانگیز است، و به هیچ وجه تصادفی نیست. مردم عصر حجر تصادفا یک سری مکانهای مقدس خود را در دوران پارینهسنگی، روی یک خط نچیدهاند. کسی به آنها گفته که این کار را انجام بدهند، و کسی به آنها گفته که از لغت «ستاره» برای شهرتان استفاده کنید. و ابداً، آنرا تغییر ندهید.
Michael Bara حالا سوال این است که آیا این افراد، فرازمینی بودهاند؟ یا اینکه ممکن است این «خودِ ما»ییم که در واقع فرازمینیهایی هستیم که اهل اینجا نیستیم؟ و به سادگی، یک نژاد قدیمیتر از نوع بشر بوده که از نژاد جوانتر، مراقبت کرده چون قرار بوده که سیاره را به دست این نسل (ما) بسپارد؟
Erich von Daniken اصل ماجرا این است که این نسل، در زمانی دور در آینده، باید پیرامون این صنایع ساختاری، و نشانهها کلنجار میرفت. و باید شروع به پرسیدن سوال میکرد. و این همان وضعیتی است که ما امروز داریم.
Michael Bara مطلب اصلی که این مکانهای اسرارآمیز میتوانند درباره گذشتهمان به ما ارائه کنند، پیچیدهتر از چیزیست که در مدرسه به ما آموخته شده.
تا زمانی که دانشمندان آینده بتوانند موارد عجیب پیرامون نقاطی خاص بر روی زمین را حل کنند، ما همچنان با سوالاتمان بر جای خواهیم ماند. آیا این مکانها واقعا معابر یا ورودیهایی به «کرم چاله»ها هستند؟ آیا فرازمینیها خود را به زمین منتقل کردهاند، با استفاده از میدانهای الکترومغناطیس موجود در این مکانهای اسرار آمیز؟ و آیا این مکانهای مخفی که برای تمدنهای کهن شناخته شده بودهاند، در تاریخ گم شدهاند؟